ای غنچه با لب تو ز دل کرده همدمی
گل وام کرده از رخ خوب تو خرمی
زلف و رخ ترا ز دل و دیده میکنند
مشک و سمن چو عنبر و کافور خادمی
زان خط سبز و چهرهٔ رنگین و قد راست
یک باغ سوسن و گل و شمشاد با همی
بر صورت تو ماه و پری فتنه میشوند
صبر از تو چون کند دل بیچاره آدمی؟
ما همچو موم از آتش این غم گداختیم
سنگین دلا، ترا چه تفاوت؟ که بیغمی
پهلو تهی مکن چو میان از کنار ما
ای کرده چون کمر تن ما را خم از خمی
با ما گرت موافقتی نیست راست شو
باشد که در مخالف ما اوفتد کمی
چندین چو زلف بر سر آشفتگی مباش
از چشم دلنواز بیاموز مردمی
گیرم که اوحدی سگ تست، ای انیس دل
از پیش او چو آهوی وحشی چه میرمی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از زیباییهای محبوب خود سخن میگوید و احساسات عمیق و درد و حسرتش را بیان میکند. او غنچه را به لب محبوب و گل را به زیبایی او تشبیه میکند و میگوید که زلف و چهرهی او موجب شگفتی و خرمی هستند. شاعر به عشقش و تاثیر آن بر دل آدمی اشاره میکند و از درد و رنجی که از دوری محبوبش متحمل میشود سخن میگوید. او از محبوب میخواهد که از او دور نشود و همچنین از او میخواهد که در برابر سختیها و چالشها صبر کند و در نهایت به دوستی و همدلی اشاره میکند. شاعر به خود میگوید که اگر محبوب او را نمیخواهد، بهتر است قبول کند و از دلبستگیهای بیهوده دوری کند.
هوش مصنوعی: ای غنچه، لب تو باعث شده که دل به گل رویی عشق ببندد و از زیبایی تو شاد شود.
هوش مصنوعی: مو و چهرهی تو را دل و چشم به زیباییهای مشک و سمن و بوی خوش عنبر و کافور مینگرند.
هوش مصنوعی: به خاطر آن خط سبز و چهرهٔ زیبا و قامت راست، انسان مانند باغی از سوسن و گل و شمشاد به نظر میرسد که همه با هم جلوهگری میکنند.
هوش مصنوعی: بر چهرهی تو، زیبایی چون ماه و پری وجود دارد. دل بیچارهی آدمی چگونه میتواند در برابر این زیبایی صبر کند؟
هوش مصنوعی: ما مانند موم در اثر حرارت این غم ذوب شدهایم، اما دل سنگین تو چه تفاوتی دارد وقتی که تو بیغم هستی؟
هوش مصنوعی: به خودت اجازه نده که به خاطر درد و مشکلاتت، ما را نادیده بگیری. تو به گونهای با ما رفتار نکن که باعث شکسته شدن کمر ما شود و ما را در تنگنا قرار دهی.
هوش مصنوعی: اگر با ما به توافق نمیرسی، بهتر است صاف و صادق باشی. شاید این صداقت باعث شود که در مقابل ما به مشکل نیفتی.
هوش مصنوعی: در زندگی خود به هیچوجه نگذار که کلافه و آشفته خود را به نمایش بگذاری؛ بلکه از زیبایی و لطافت دل دیگران الهام بگیر و با رفتار نیکو و انسانی زندگی کن.
هوش مصنوعی: فرض کن که اوحدی مانند سگی برای توست، اما ای محبوب دل من، وقتی که از پیش او میروی، مانند آهوی وحشی چه حالی به دست میآوری؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا خوی ابر گل رخ تو کرده شبنمی
شبنم شدهست سوخته چون اشک ماتمی
... این مصرع ساقط شده ...
کاندر جهان به کس مگرو جز به فاطمی
کی مار ترسگین شود و گربه مهربان؟
[...]
ای آدمی به صورت و بیهیچ مردمی
چونی به فعل دیو چو فرزند آدمی؟
گر اسپ نیست استر و نه خر، تو هم چن او
نه مردمی نه دیو، یکی دیو مردمی
کم دید چشم من چو تو زیرا که چون کمند
[...]
آمد بهار خرم و آورد خرمی
وز فر نوبهار شد آراسته زمی
خرم بود همیشه بدین فصل آدمی
با بانگ زیر و بم بود و قحف در غمی
صدر جهان رسید بشادی و خرمی
در دوستان فزونی و در دشمنان کمی
شاه جهان و صدر جهان شاد و خرم است
جاوید باد شاه بشادی و خرمی
ای شاه راز طلعت فرخنده فال تو
[...]
در عالم کفایت عقل مجسمی
وز غایت لطافت روح مسلمی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.