جانا؛ غم ما نداشتن تا کی؟
ما را به جفا گذاشتن تا کی؟
شاخ طرب از زمین جانها تو
برکندن و غصه کاشتن تا کی؟
در حسرت خویش گونهای ما
زینگونه به خون نگاشتن تا کی؟
از لطف بما نگاه کن روزی
راز تو نگاهداشتن تا کی؟
بر یک دل مستمند سر گردان
صد درد و بلا گماشتن تا کی؟
در پای ستم چو خاک ره ما را
افگندن و برنداشتن تا کی؟
بر اوحدی شکسته، چون گردون
گردن ز جفا فراشتن تا کی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان درد و غم عاشقانه میپردازد و شاعر در آن از بیعدالتی و رنجی که در عشق متحمل شده، شکایت میکند. او به معشوق خود میگوید که دیگر تا کی باید در غم و حسرت بسر ببرد و از او دور باشد. شاعر از معشوق میخواهد که به او نگاهی بیافکند و از لطف خود به او رحم کند. او همچنین به شرایط سخت و ناامیدی خود اشاره میکند و از ظلمی که بر او رفته، گلایه میکند. شعر در نهایت به احساس تنهایی و شکست عاشق اشاره دارد و از معشوق درخواست محبت و توجه میکند.
هوش مصنوعی: عزیزم، تا کی باید از نبودن همدیگر غمگین باشیم؟ تا کی باید به ما بیاعتنایی کنی؟
هوش مصنوعی: شاخههای شادی از دلهایت برداشت میکنی و به جایش غم میکاری، این کار تا کی ادامه خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: ما چقدر باید در حسرت خود بمانیم و این حالتمان را به قلم بنویسیم؟
هوش مصنوعی: به ما لطف کن و به رازهای خودت نگاه داشتن را ادامه نده، تا چه زمانی میخواهی این کار را بکنی؟
هوش مصنوعی: به یک دل بیچاره و سرگردان، تا کی باید بارها و درد و رنج قرار داد؟
هوش مصنوعی: ما را مانند خاک پای ستم زیر پا میگذارند و هیچوقت ما را برنمیدارند، تا کی باید این وضعیت ادامه داشته باشد؟
هوش مصنوعی: بر انسانی که دلش شکسته است، تا چه زمانی باید به او ستم کرد و از سر بیرحمی او را آزرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.