گر تو سری میکشی تا نکنی آشتی
ما ز تو سرکشتریم،پس تو چه پنداشتی؟
ما دل صد آشنا بهر تو بگذاشتیم
ای که ز بیگانگی هیچ بنگذاشتی
با تو چه سودی نداشت صلح، به جنگ آمدیم
کار چو مشکل شود جنگ به از آشتی
شاخ ستم کشتهای، بار جفایی بچین
هم تو توانی درود تخم که خود کاشتی
دوش فرستادهای: کز تو ندارم خبر
خود بنگویی که: تو از که خبر داشتی؟
با دگران مر ترا هر چه میسر نشد
از غم و رنج و جفا بر دلم انباشتی
شغل تو گر خواجگیست، در پی آن روز، که هست
کار من و اوحدی رندی و ناداشتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساساتی عمیق و پیچیده در مورد روابط انسانی، جنگ و صلح است. شاعر به شخصی خطاب میکند و از او میخواهد که اگر به دنبال آشتی نیست، جایی برای دلخوری و نارضایتی باقی نمیماند. او به یادآوری و یادکرد از آشناهایی که به خاطر این شخص دلشان را باختهاند میپردازد و بیان میکند که در شرایط سخت، جنگ را به آشتی ترجیح میدهد. شاعر به تجربههای تلخی که از این فرد کسب کرده اشاره میکند و به او یادآور میشود که آثار و نتایج سختیهایی که برایش به وجود آمده، حاصل رفتار خودش است. در نهایت، شاعر به تفاوت دیدگاهها و رویکردهای زندگی خود و آن شخص میپردازد، و او را به خاطر رفتارهایش سرزنش میکند.
هوش مصنوعی: اگر تو به دلخوری ادامه میدهی و تصمیم به آشتی نمیگیری، ما هم در مقابل تو به همان اندازه سرکش و مقاوم هستیم. پس تو چه تصوری از این وضعیت داری؟
هوش مصنوعی: ما برای تو دلهای زیادی را فدای تو کردیم، اما تو حتی یک ذره از بیگانگیات را کنار نگذاشتی.
هوش مصنوعی: اینکه با تو صلح کردیم فایدهای نداشت و به جنگ روی آوردیم. زمانی که کار به مشکل میخورد، جنگ بهتر از آشتی است.
هوش مصنوعی: شاخی که از ظلم و ستم شکسته شده، حالا تو میتوانی بار سنگینی از بیوفایی و خیانت را بر دوش بکشی. این نتیجهای است که خودت ایجاد کردهای با کارهایت.
هوش مصنوعی: شب گذشته پیامی از تو رسید که هیچ اطلاعی از حالت نداشتم. حالا خودت بگو، تو از چه کسی خبر داشتی؟
هوش مصنوعی: تو با دیگران هر چه نتوانستی به دست بیاوری، از درد و رنج و سختی بر دل من گذاشتی.
هوش مصنوعی: اگر شغل تو خدمت دربار است، امیدوار باش به روزی که من و اوحدی در خیالات و راز و رمزهایمان به سر ببریم و تو از این حرفها بیخبر باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وه که چه آزار بود من از مهر تو
لیک چو باز آمدی آن همه برداشتی
سر چو برآورد صبح بپوشد گناه
روز همه روز جنگ شب همه شب آشتی
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.