بار بربستیم، ازین منزل به در باید شدن
آب این جا تیره شد، جای دگر باید شدن
وحشت آباد است این، زین جا سبک بیرون رویم
گر به پهلو گشت باید ور به سر باید شدن
چون نمیبینیم از آن آرام جان این جا اثر
با نثار اشک خونین بر اثر باید شدن
یاد نقش روی آن گل چهره چون همراه ماست
سهل باشد گر به روی خاربر باید شدن
من در آن بندم که: تدبیری بسازم راه را
عقل میگوید که: نه، نه، زودتر باید شدن
اندر آن دریای جان خرمهره چیدن، چند؟ چند؟
خود چو غواصم به دریایی گهر باید شدن
اصفهان ز اقلیم چارم آسمان چارمست
سوی او عیسیصفت بیپا و سر باید شدن
نیست اینجا از بزرگان ناظری بر حال من
بعد ازینم پیش آن اهل نظر باید شدن
اوحدی، چون جان بر آمد، پر جگر خواری مکن
در پی کام دل خود بیجگر باید شدن
پر بریزد مرغ اگر بر خاک ایشان بگذرد
گر تو مرغ زیرکی بیبال و پر باید شدن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تصمیم به ترک مکانی صحبت میکند که در آن احساس آرامش نمیکند. او به تیره بودن آب اشاره میکند و بیان میکند که باید به مکان دیگری برود. احساس وحشت و ناآرامی در این جا او را به خروج وامیدارد. در این مسیر، به یاد چهره معشوق و زیباییهای او میافتد و دشواریهای خارج شدن از این مکان را نیز در نظر میگیرد. شاعر با عقلش درگیر است و میخواهد در این سفر به روشهایی فکر کند تا به آرامش برسد. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که برای رسیدن به آرزوها و آرامش، باید با سختیها کنار بیاید و حتی از رنجها بگذرد.
هوش مصنوعی: ما باید این مکان را ترک کنیم، زیرا اینجا دیگر مناسب نیست و باید به مکان دیگری برویم.
هوش مصنوعی: این مکان بسیار ترسناک و ناامن است. اگر قرار باشد از اینجا خارج شوم، بهتر است به آرامی حرکت کنم. ممکن است برای رسیدن به هدفم، نیاز به تلاش بیشتری داشته باشم.
هوش مصنوعی: از آنجا که نمیتوانیم نشانهای از آرامش جان خود در این مکان ببینیم، باید با ریختن اشکهای خونین خود، غم و درد خود را نشان دهیم.
هوش مصنوعی: یاد چهره زیبا مثل گل همیشه با ماست، اگرچه ممکن است در زندگی با مشکلات و سختیها روبهرو شویم.
هوش مصنوعی: من در این فکر هستم که راهی پیدا کنم و نقشهای بزنم، اما عقل به من میگوید که نه، باید زودتر اقدام کنم و کاری انجام دهم.
هوش مصنوعی: در دریای عواطف و احساسات، چقدر میتوانم لذت و شادی جمعآوری کنم؟ من باید مانند یک غواص، در عمق این دریا به جستجوی جواهرات گرانبها بپردازم.
هوش مصنوعی: اصفهان در واقع بخشی از چهار اقلیم آسمان است و به نظر میرسد که برای رسیدن به او، کسی باید به کمک ویژگیهای عیسیوار، بدون نیاز به پا و سر، به او نزدیک شود.
هوش مصنوعی: در اینجا کسی نیست که بزرگانی بر حال من نظارت کنند، از این به بعد باید خود را در پیش اهل نظر نشان دهم.
هوش مصنوعی: هرگاه که زندگی به پایان میرسد، به دنبال خوشیهای خود نباش، زیرا برای رسیدن به آرزوهایت باید دل و جرأت داشته باشی.
هوش مصنوعی: اگر مرغی بر خاک آنجا بگذرد، پرهایش میریزد. اگر تو مرغی زیرک هستی، باید بدون بال و پر باشی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تیره شد در چشمم از دنیا بدر باید شدن
تنگ شد جا بر دلم جای دگر باید شدن
عقدهٔ دنیا زبال مرغ جان باید گشود
سوی فردوس برین با بال و پر باید شدن
پای تن بگذار و با بال روان پرواز کن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.