مهر گسل گشت یار، عهد شکن شد حبیب
اصل خطر شد دوا، رای خطا زد صلیب
خوارم و بیوصل دوست خوار بود آدمی
زارم و بیروی گل زار بود عندلیب
دیر کشید، ای نگار، سوختنم ز انتظار
یا نظری بیستیز، یا گذری بیرقیب
ما ز تو مهر و وفا خواستهایم، ای صنم
نی چو کسان دگر عاشق رنگیم و طیب
نیست ز خامان عجب عشق زنخدان و لب
طبع چه جوید؟رطب، طفل چه جوید زبیب
ابروی محرابوش گر سوی مسجد بری
نعره برآرد امام، در غلط افتد خطیب
گر بکشم خویش را در طلب وصل تو
سود ندارد، که نیست کار برون از نصیب
چاره به جز صبر نیست، کان رخ چون آفتاب
دل برباید، مگر دیده بدوزد لبیب
دلمنه، ای اوحدی، زانکه به شهر کسان
جور کشد بیسخن عاشق و آنگه غریب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر درد و ناامیدی عاشقی است که از فراق معشوقش رنج میبرد. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و غمانگیز به توصیف عواطفش میپردازد و از مشکلاتی که عشق به همراه دارد، سخن میگوید. او به تعبیر احساسات خود، به انتظار طولانی برای دیدار محبوبش اشاره میکند و از بیوفایی دیگران نالان است. در نهایت، شاعر به این نتیجه میرسد که تنها چارهاش صبر است، زیرا عشق او چون آفتاب درخشان و دستنیافتنی است.
هوش مصنوعی: دوست عزیزم محبتش را از من دریغ کرد و پیمان را شکست. عشق اصلی تبدیل به درد شد و هیچ راه حلی برای آن وجود ندارد، مثل این که به اشتباه به صلیب اشاره میکنند.
هوش مصنوعی: من در بیپناهی و بیدوستی خوار و ذلیل شدهام، مانند انسانی که بدون عشق و وصال دوستش زندگی میکند. حالتی زار و پریشان دارم، همانند قصهی بلبل که بدون گل و زیبایی رویش اسیر عذاب و اندوه است.
هوش مصنوعی: عزیزم، مدت زیادی گذشته و من در انتظار تو سوختهام. یا نگاهی به من بینداز بدون هیچ تقابلی، یا حداقل با نگاهی ساده به من نزدیک شو.
هوش مصنوعی: ما از تو محبت و صداقت خواستهایم، ای معشوق، نه مانند دیگران که به ظاهر و زیبایی عشق میورزند، ما به عمق احساسات اهمیت میدهیم.
هوش مصنوعی: عشق و جذابیت زیباییهای ظاهری برای افراد نادان جای تعجب ندارد؛ مثل اینکه یک کودک از خرما چه انتظاری جز خوردن دارد.
هوش مصنوعی: اگر ابروهایی مانند محراب به سمت مسجد بیفتد، صدای امام بلند میشود و خطیب در سخنرانیاش دچار اشتباه میشود.
هوش مصنوعی: اگر حیات خود را در راه رسیدن به تو به خطر بیندازم، فایدهای ندارد؛ چون برای من مقدر نشده است که به تو برسم.
هوش مصنوعی: تنها راهی که باقی مانده صبر کردن است، چون چهرهاش مانند آفتاب دل را میرباید. مگر اینکه کسی بتواند با چشمانش آن را پنهان کند.
هوش مصنوعی: ای دل، نگران نباش، زیرا در شهری که افراد بیاحساس و بیکلام عاشقان را مورد آزار قرار میدهند، تنها و غریب خواهی ماند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرو چو منبر شدست فاخته همچون خطیب
مسجد او جویبار منبر او عندلیب
گل به صفت نادرست لاله به صورت غریب
لاله ز گل خرم است همچو خلیل از حبیب
دلشده گانیم ما، بر سر کوی حبیب
باک نداریم ما یک سر مو، از رقیب
درد دل عاشقان به نشود از دوا
درد سر ما مده بیش از این ای طبیب!
داروی درد دل عاشق بیچاره نیست
[...]
به کین اسلام باز، خاسته برپا صلیب
خصم شمال و جنوب داده ندای مهیب
روح تمدن به لب آیهٔ امن یجیب
دین محمد یتیم، کشور ایران غریب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.