پر از دل مپرس، ای پری، من چه دانم؟
ز مردم تو دل میبری، من چه دانم؟
چه گویی: بدان تا کجا شد دل تو؟
ز من چون تو داناتری، من چه دانم؟
مرا چند پرسی که: لاغر چرایی؟
تو این بنده میپروری، من چه دانم؟
ز من صبر جستی و عقل و سکونت
پریشانم، این داوری من چه دانم؟
نمودی که: چون فاش گردید رازت؟
تو این پردهها میدری، من چه دانم؟
مپرس اینکه: دیوانه چون شد دل تو؟
به دست تو بود، ای پری، من چه دانم؟
مگو: کاوحدی چون خریدار من شد؟
تویی ماه و او مشتری، من چه دانم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از یک پری (نماد عشق یا معشوق) میخواهد تا از او نپرسد که چه میداند و چه احساسی دارد. او به عدم قطعیت و عدم آگاهی خودش از دل پری اشاره میکند و میگوید که در مورد احساسات و وضعیت عاطفی او اطلاعی ندارد. شاعر به سردرگمی و پیچیدگیهای عشق اشاره میکند و تأکید دارد که در نمییابد که چرا دلش دیوانهوار عاشق شده است. در نهایت، او ناتوانی خود را در درک این روابط ابراز میکند و به کنایهای به وابستگی خود به پری اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای پری، از دل من نپرس، زیرا من از آنچه در دل دارم بیخبرم. تو از مردم دل میکنی، اما من چه میدانم؟
هوش مصنوعی: چه بگویم: دل تو تا کجا احساساتش را تجربه کرده؟ تو از من که داناتری، من چه چیزی میدانم؟
هوش مصنوعی: چرا از من میپرسی که چرا لاغر هستم؟ تو که این بنده را پرورش میدهی، من چه میدانم؟
هوش مصنوعی: من از تو صبر و عقل و آرامش را به دست نیاوردهام و همچنان در بینظمی به سر میبرم. حال چه طور میتوانم در مورد این وضعیت قضاوت کنم؟
هوش مصنوعی: وقتی راز تو آشکار شد، تو که پردهها را کنار زدی، من چه میدانم؟
هوش مصنوعی: نپرس چطور قلب تو دیوانه شد، این دل در دستان تو بود، ای پری، من چه میدانم؟
هوش مصنوعی: نگو که چه کسی مانند من به تو علاقهمند شده است. تو مانند ماهی هستی و او مشتری تو، و من چه میدانم درباره این موضوع؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.