چو بر سفینهٔ دل نقش صورت تو نبشتم
حکایت دگران سر به سر زیاد بهشتم
اگر چه نام مرا دور کردهای تو ز دفتر
به نام روی تو صد دفتر نیاز نبشتم
ز شاخ وصل تو دستم نداد میوهٔشیرین
مگر که دانهٔ این میوه تلخ بود، که کشتم
اگر چه موی شکافی همی کنم ز معانی
به اعتماد تو یکسر پلاس بود،که رشتم
به خاک پای تو کز دامن تو دست ندارم
و گر ز قالب پوسیده کوزه سازی و خشتم
اگر تو روی نخواهی نمود روز قیامت
به دوزخم بر ازین ره، که من نه مرد بهشتم
سرشک دیده چنان ریخت اوحدی ز فراقت
کز آب دیدهٔ او خاک ره به خون بسرشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات از عشق و مرارتهای خود سخن میگوید. او میگوید که در دلش تصویر معشوق نقش بسته و این احساس او را دچار درد و حسرت کرده است. هرچند معشوق نام او را از دفتر خود پاک کرده، اما او با یاد او به میزان زیادی نوشته و دلنوشته دارد.
شاعر از میوهی وصال میگوید که به او نرسیده و درنتیجه، حسرتی تلخ را تجربه کرده است. او بیان میکند که تمام تلاشهایش برای فهم معانی و اشعار به عشق او وابسته است و تنها در دامن او آرامش مییابد.
اگر روز قیامت معشوق به او توجه نکند، شاعر احساس میکند که دچار عذاب خواهد شد، زیرا عاشق اوست و بدون عشق او احساس گمگشتگی دارد. در انتها، شاعر از اشکهایش میگوید که آنچنان فرو ریخته که خاک مسیر را به خون آغشته کرده است.
هوش مصنوعی: زمانی که در دل خود تصویر تو را حک کردم، داستانهای دیگران را تمامی فراموش کردهام و فقط به یاد تو هستم.
هوش مصنوعی: هرچند که تو من را از یادها بردهای و نامم را از دفتر خود حذف کردهای، اما به خاطر زیباییات، بینیاز از نوشتن هزاران دفتر هستم.
هوش مصنوعی: از شاخهای که به واسطهٔ ارتباط با تو به وجود آمده، میوهٔ شیرینی به من ندادند، جز اینکه دانهٔ این میوه تلخ بود و من هم به خاطر آن دانه تلخ را از بین بردم.
هوش مصنوعی: اگرچه به تحلیل و تجزیه معانی میپردازم، اما باز هم به خاطر محبوبیت و اعتماد به تو، همه چیز برای من به یک پلاس یا تکهای از زندگیام تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: من خود را تا خاک پای تو میرسانم، زیرا از دامن تو نمیتوانم دست بکشم، حتی اگر از قالب فرسودهٔ یک کوزهگر و خاک سرشته شوم.
هوش مصنوعی: اگر تو در روز قیامت به من توجه نکنی و رویی نشان ندهی، من هم به جهنم میروم، چون من لیاقت بهشت را ندارم.
هوش مصنوعی: چشمهای اوحدی به قدری از دوری یار اشک ریخته که آبهای اشک او، خاک جاده را به رنگ خون آغشته کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.