دل به خیالی دگر خانه جدا کرده بود
ورنه چنان منزلی از چه رها کرده بود؟
رفت ز پند خرد در وطن دام و دد
تا بنماید به خود هر چه خدا کرده بود
معنی خود عرضه کرد بر من و دیدم درو
صورت هر نقش کو بود و مرا کرده بود
در سفر هجر او تا نشود دل ملول
باز ز هر جانبی روی فرا کرده بود
شد دل ما زین سفر کار کن و کارگر
ورنه به جایی دگر کار کجا کرده بود؟
گر چه به هر باغ بس لاله و گل ریخته
ورچه به هر خانه پر برگ و نوا کرده بود
دیده ز خاک درش هیچ هوایی نکرد
دید که جز باد نیست هر چه هوا کرده بود
این خرد ناسزا راه ندانست برد
ورنه رخش، هر چه کرد بس بسزا کرده بود
گر چه به نقدی که هست سود نکردم به دست
خواجه، کرم کار تست، بنده خطا کرده بود
هیچ گرفتی نکرد بر غلط فعل ما
نسبت این فعلها گر چه بما کرده بود
کرد به طاعت بها: جنت وصل و لقا
لیک ببخشید باز، هر چه بها کرده بود
روی دل ما ندید، هیچ نیاورد یاد
زانچه تن ناخلف فوت و فنا کرده بود
عاشق دل خرقهای داشت ز سر ازل
چون به ابد باز شد خرقه قبا کرده بود
عشق درآمد به کار و آخر و برداشت بار
ورنه خرد رنج تن جمله هبا کرده بود
مادر دوران به ما شربت مهری نداد
تا پدر از بهر ما خود چه دعا کرده بود؟
میوهٔ دلها نشد جز سخن اوحدی
کز همه باغ این درخت نشو و نما کرده بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به مفاهیم عشق، جدایی و جستجوی حقیقت اشاره میکند. او به تبعید دل به خیال دیگری میپردازد و نشان میدهد که اگرچه دلی از عشق و محبت رها شده، اما درون آن هنوز اثرات و نشانههای خالق وجود دارد. شاعر از سفر هجر و غم جدایی میگوید و بیان میکند که دلش از این سفر کارگری کرده، اما همچنان به یاد حقیقت و عشق است.
عشق به عنوان یک نیروی محرک و الهی در شعر مطرح است و نشان میدهد که هرچه در دنیا باشد، اگر به عشق و حقیقت نرسد، بیهوده است. شاعر بر این باور است که حتی اگر در زندگی پند و اندرزهای خرد به کار نرود، عشق میتواند راه را به او نشان دهد. در نهایت، اشاره میشود که عشق همه چیز را در زندگی به زاویهای دیگر مینگرد و به انسان معنا و عمق میبخشد.
هوش مصنوعی: دل به رویایی دیگر تمایل پیدا کرده بود وگرنه چرا از چنین سرای دلانگیزی دست برمیداشت؟
هوش مصنوعی: رفت از نصیحت حکیمانه در سرزمین خود، حیوانات وحشی تا نشان دهد به خود هر آنچه را که خداوند خلق کرده بود.
هوش مصنوعی: معنی او را برایم آشکار کرد و دیدم که در آن، تمام جلوهها و شکلهایی که وجود داشت، به من مرتبط شده بود.
هوش مصنوعی: در سفر دوری او، تا زمانی که دل از غم و اندوه پر نشود، چهرهام را از هر طرف به سمت او برگرداندهام.
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر این سفر، دچار مشکل و نگرانی شده است. اگر کسی به ما کمک نکند، معلوم نیست که به کجا خواهیم رفت و چه کارهایی باید انجام دهیم.
هوش مصنوعی: هرچند در باغها پر از لاله و گل است و در هر خانه صدای خوش و شاداب به گوش میرسد،
هوش مصنوعی: چشم به درخت دوخته، اما هیچ جنب و جوشی نمیبیند و متوجه میشود که غیر از وزش باد، هیچ چیز دیگری در این فضا وجود ندارد.
هوش مصنوعی: این خرد نادان راهی نمیشناخت، وگرنه اسب او هر کاری انجام داده بود، بهحق بوده است.
هوش مصنوعی: هرچند که در این موقعیت نتوانستم به خواجه چیزی بدهم، اما لطف و کرم توست که مرا در این خطا ببخشیدی.
هوش مصنوعی: هیچگاه بر اشتباهات ما نسبت به این کارها انتقادی صورت نگرفته، هرچند که این کارها از طرف ما انجام شده است.
هوش مصنوعی: در اثر بندگی و اطاعت، به بهشتی از وصال و دیدار رسید؛ اما دوباره هر آنچه که به عنوان بها پرداخت کرده بود، از او گرفته شد.
هوش مصنوعی: دل ما هیچ توجهی به آنچه که گذشته و از دست رفته است، نداشت و در یادش نیاورد که تن بیوفا و ناپاک چه کارهایی انجام داده و چه نعمتهایی را از دست داده است.
هوش مصنوعی: عاشق از ابتدا جامهای ساده به تن داشت، اما هنگامی که به ابدیت رسید، آن جامه به قبا (لباس زیبا) تبدیل شده بود.
هوش مصنوعی: عشق به میدان آمد و در نهایت نتیجهاش را گرفت، در غیر این صورت تمام سختیهای زندگی بیفایده و بیمعنا بود.
هوش مصنوعی: مادر در این زمانه به ما محبت نکرد، حال آنکه پدر برای ما چه درخواستهایی از خدا کرده بود؟
هوش مصنوعی: تنها سخن اوحدی باعث شد که دلها میوه بدهند، همانطور که از این باغ، تنها این درخت رشد و نمو کرده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.