آنرا که جام صافی صهباش میدهند
میدان که: در حریم حرم جاش میدهند
صوفی، مباش منکر مردان که سرعشق
روز ازل به مردم قلاش میدهند
از لذت حیات ندارد تمتعی
امروز، هر که وعدهٔ فرداش میدهند
ساقی، بیار بادهٔ گلرنگِ مُشکبوی
کاربابِ عقل زحمت اوباش میدهند
خوش باش، اوحدی، که حریفان دردنوش
جام طرب به عاشق خوش باش میدهند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف لذتهای زندگی و اهمیت عشق و شادابی میپردازد. شاعر به اشاره به زیرکی و دانش عمیق در مورد عشق و زندگی میگوید که تنها عدهای خاص (صوفیان) درک درستی از آن دارند. او به عدم بهرهمندی از زندگی افرادی که به وعدههای فردا دلخوشند، انتقاد میکند و میگوید برای لذت بردن از زندگی باید به اکنون توجه کرد. در بخش دیگری، شاعر از ساقی میخواهد که شراب خوشعطر و زیبایی بیاورد تا حاضران از دردها و مشغلههای زندگی رهایی یابند و در لحظه شاد باشند. در نهایت، شاعر با اشاره به دوستی و همآغوشی با عاشقان، به جشن و خوشی دعوت میکند.
هوش مصنوعی: کسی که در مراسمی خاص و با احترام پذیرایی میشود، میداند که در مکانهای مقدس و ویژه نیز جایگاهی دارد.
هوش مصنوعی: صوفی، از رد کردن و انکار مردان پرهیز کن، زیرا عشق الهی از ابتدای خلقت به انسانهای ساده و بیپیرایه اعطا میشود.
هوش مصنوعی: کسی که امروز از زندگی لذت نمیبرد، فقط به وعدههای فردا دلخوش است.
هوش مصنوعی: ای ساقی، بیا و شراب خوشبو و گلرنگی بیاور که به خاطر زحمتهای فرادست و عاقل، باید به ما خوش بگذرد و از زندگی لذت ببریم.
هوش مصنوعی: خوشحال باش، اوحدی، زیرا رقیبان شادابی در حال نوشیدن جام خوشی از دستان نوازنده به عاشقان میدهند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.