در بند غم عشق تو بسیار کسانند
تنها نه منم خود، که درین غصه بسانند
در خاک به امید تو خلقیست نشسته
یک روز برون آی و ببین تا به چه سانند؟
عشاق تو در پیش گرفتند بیابان
کان طایفه ده را پس ازین هیچ کسانند
کو محرم رازی؟ که اسیران محبت
حالی بنویسند و سلامی برسانند
با محتسب شهر بگویید که: امشب
دستار نگهدار، که بیرون عسسانند
ای دانهٔ در، عشق تو دریاست ولیکن
افسوس ! که نزدیک کنار تو خسانند
شاید که ز مصرت به هوس مرد بیاید
خود مردم این شهر مگر بیهوسانند
با جور رقیبان ز لبت کام که یابد؟
من ترک بگفتم که عسل را مگسانند
ای اوحدی، از لاشهٔ لنگ تو چه خیزد؟
کندر طلب او همه تازی فرسانند
افسوس! که در پای تو این تندسواران
بسیار دویدند و همان باز پسانند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به غم و اندوه عشق معشوقش اشاره میکند و میگوید که نه تنها او، بلکه بسیاری دیگر نیز در این غم شریک هستند. او از افرادی میگوید که در انتظار دیدار معشوق در خاک نشستهاند و از او میخواهد که بیرون بیاید و حالشان را ببیند. شاعر به عشاق اشاره میکند که در بیابانها در جستوجوی او هستند و از محرم راز میخواهد که حال اسیران عشق را به معشوق برساند.
شاعر به محتسب شهر میگوید که مراقب باشد تا عشاق را از عشق معشوق دور نکند و اشاره میکند که اگرچه عشق او به مانند دریاست، اما به او نزدیک نیستند. او امید دارد که کسی با هوس به سوی معشوق بیاید و تائید میکند که با وجود رقبا، کسی حظی از لب معشوق نخواهد برد. در پایان، شاعر از زحمات عاشقان یاد میکند که در پی عشق او دویدهاند اما در نهایت، به نتیجهای نرسیدهاند.
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در غم عشق تو گرفتارند و تنها منحصر به من نیستند؛ من هم در این درد احساس همدردی میکنم.
هوش مصنوعی: در این دنیا، مردم به خاطر تو در خاک نشستهاند و منتظرند. یک روز بیرون بیا و ببین آنها چه حال و روزی دارند.
هوش مصنوعی: عاشقان تو بیابان را در پیش گرفتهاند و بعد از این دیگر هیچکس به این دهان نمیرسد.
هوش مصنوعی: کیست که رازهای عشق را بفهمد؟ کسی که بتواند احوال اسیران محبت را بنویسد و پیامی برایشان بفرستد.
هوش مصنوعی: به محتسب شهر بگویید که امشب دست از کارش بردارد، چون که بگذارید کسانی که میخواهند به خوشی بگذرانند، آزادانه در خارج باشند.
هوش مصنوعی: ای پرورشیافته در دل دریا، عشق تو بیپایان است، اما افسوس که نزدیک تو نیز افرادی ناتوان و بیخبر از ارزش تو وجود دارند.
هوش مصنوعی: شاید مردی از مصر به این شهر بیاید و امیدی به خوشبختی داشته باشد، اما آیا واقعا مردم این شهر از آرزوهای خود بینیازند؟
هوش مصنوعی: با وجود دشمنان و رقبا، کیست که از لب تو بهرهمند شود؟ من به سادگی میگویم که زنبورها به عسل نزدیک میشوند.
هوش مصنوعی: ای اوحدی، از حالت ناتوانی و ضعیفی که داری، چه نتیجهای میتوان گرفت؟ در جستجوی او، همه به دنبال به دست آوردن زیباییها و قهرمانانند.
هوش مصنوعی: متاسفانه، افرادی که سریع و بیمحابا به سمت تو آمدند، حالا به عقب برگشتهاند و چیزی از آن دویدنهایشان باقی نمانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
این جا شکری هست که چندین مگسانند
یا بوالعجبی کاین همه صاحب هوسانند
بس در طلبت سعی نمودیم و نگفتی
کاین هیچ کسان در طلب ما چه کسانند
ای قافله سالار چنین گرم چه رانی
[...]
جان و لبش از صبح ازل همنفسانند
غافل ز نفسهای چنین هیچ کسانند
گره لب از بی سببی نیست بسی خال
آنجا شکری هست که چندین مگسانند
پروازگه کوی تو دارند تمنا
[...]
گرد عسلی لعل تو مور و مگسانند
یا خط نظر بند به صاحب هوسانند
ما هیچکسان جز تو کس ای عشق نداریم
این طایفه را از چه نپرسی چه کسانند
لیلا تو به محمل درو مجنون تو عالم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.