نگار من به یکی لحظه صد بهانه کند
وگر به جان طلبم بوسهای رهانه کند
به سنگ خویش بریزد ز طره عنبر و مشک
هر آنگهی که سر زلف را به شانه کند
ز چشم من پس ازین گر چنین رود سیلاب
درین دیار کسی را مهل که خانه کند
به وقت مرگ وصیت کنم رفیقی را
که گور من هم از آن خاک آستانه کند
به زلف او دلم از بهر خال شد بسته
که مرغ میل به دام از برای دانه کند
زمانه مایهٔ بیداد بود و طرهٔ او
بدان رسید که بیداد بر زمانه کند
به شیوه گوشهٔ چشمش چو ناوک اندازد
ز گوشهٔ جگر اوحدی نشانه کند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف عشق و زیبایی محبوبش میپردازد. او میگوید که محبوبش در یک لحظه میتواند بهانههای فراوانی برای خود بسازد و حتی اگر بخواهد میتواند با یک بوسه، عشق او را به راحتی از دست بدهد. شاعر از زیباییهای محبوب صحبت میکند و میگوید که طره موهای او مانند مشک و عنبر است. او همچنین به احساسات شدید خود نسبت به محبوب اشاره میکند و به وصیتش در زمان مرگ اشاره میکند که بخواهد قبرش در کنار خاک آستانه محبوبش باشد. شاعر به زندگی پرخطر و دشوار اشاره میکند و میگوید که دلش به زلف محبوب بسته است و به او از روی اشتیاق نگاه میکند. در آخر به قدرت و زیبایی اشکال و حرکات محبوبش اشاره میکند که بر دلش تأثیر میگذارد. این شعر عواطف عمیق و زیباییهای عشق را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: محبوبم در یک لحظه بهانههای زیادی میآورد و اگر جانم را نیز بخواهد، باز هم بوسهای را از من دریغ میکند.
هوش مصنوعی: هر بار که کسی موهای خود را شانه میزند، عطری چون مشک و عنبر از برزگ موهایش میریزد.
هوش مصنوعی: پس از این اگر اشکهایم سرازیر شوند و مانند سیل در این سرزمین جاری گردند، از کسی نخواهید که در این جا خانه بسازد.
هوش مصنوعی: در لحظهٔ مرگ، آرزو میکنم که دوستی را وصیت کنم که قبر من هم از آن خاکی باشد که در آستانهٔ خانهاش قرار دارد.
هوش مصنوعی: موهای او دل مرا به خاطر زیباییاش اسیر کرده است، مانند پرندهای که برای به دست آوردن دانه، به دام میافتد.
هوش مصنوعی: زمانه دچار ظلم و ستم بود و آنچه که به سر او آمده، بر او اثر گذاشته است، بهگونهای که دیگر ظلم و ستم در زمانه به اوج خود رسیده است.
هوش مصنوعی: وقتی که او با ناز و گوشه چشمش به کسی نگاه میکند، انگار تیرکی از دلش به سوی او پرت میشود و نشانش میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی که او نظر مهر در زمانه کند
چنان سزد که همه کار عاقلانه کند
هر آنچه خاطر موری ازو بیازارد
اگر چه آب حیاتست از آن کرانه کند
قناعتست و مروت نشان آزادی
[...]
مقیم کعبه که عیب شرابخانه کند
به این بهانه حدیث می مغانه کند
دلم چکونه نتازد به صیدگاه کسی
که شوق ناوک او کار تازیانه کند
ستم فروش درآ، در زمانه، باک مدار
[...]
اراده داشت که آن نامه را بهانه کند
به کوفه نزد پدر قاصدی روانه کند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.