دی رفتم اندر کوی او سرمست، ناگه جنگ شد
امروز زانم تنگدل کان جای بر وی تنگ شد
گوید به مستی: سوی من، منگر، مرو در کوی من
باز آن بت دلجوی من، بنگر: چه شوخ و شنگ شد؟
هر دم چو ازینگی دگر خواهد دل ما سوختن
منشان بر آتش خویش را، ایدل، که کار ازینگ شد
پندی که نیکو خواه من، میداد بد پنداشتم
تا لاجرم در عشق او نامی که دیدی ننگ شد
رفت آن نگار خانگی در پردهٔ بیگانگی
ای ناله، بر خرچنگ شو، کان ماه در خرچنگ شد
از بس که کردم سرزنش دل را به یاد آوردنش
بیچاره از سرکوب پر حیران و گیج و دنگ شد
جام دلم بر سنگ زد، چون بر دو زلفش چنگ زد
چشمم به خونش رنگ زد، چون روی من بیرنگ شد
دارم خیال او به شب، زان بادهٔ رنگین لب
جانم چو زنگی در طرب، زان بادهٔ چون زنگ شد
ای اوحدی، عیبش مکن، گر دل پریشانی کند
کی بیپریشانی بود، دل، کو به زلف آونگ شد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلبستگی به معشوق خود سخن میگوید. او از حالت سرمستی و شگفتی ناشی از عشق صحبت میکند و به جنگی در دل خود اشاره میکند که به خاطر عشق به وجود آمده است. شاعر از جدایی و بیگانگی معشوقش مینالد و از غم و حیرت ناشی از یادآوری او میگوید. همچنین توصیفاتی از چهره و زلفهای معشوق دارد و حالتی از استیصال و درد دل را به تصویر میکشد. در نهایت، شاعر از پریشانی دل به خاطر عشق میگوید و بر این نکته تأکید میکند که بیپریشانی دل امکانپذیر نیست.
هوش مصنوعی: دیروز به خاطر عشق او سرمست و خوشحال به کوی او رفتم، اما ناگهان امروز اوضاع تغییر کرد و دل من به شدت گرفته شد، زیرا آن مکان که زمانی برای او آزاد و زیبا بود، حالا به خاطر غم و مشکلات برای من تنگ و ناراحتکننده شده است.
هوش مصنوعی: در حالتی ع ش نشئه، میگوید که به سمت من نگاه نکن و به کوی من نیا. اما آن معشوق دلنواز من را ببین که چقدر شاداب و پرشور شده است.
هوش مصنوعی: هر لحظه که چیزی در دل ما را تحت تأثیر قرار میدهد، باعث میشود که ما همچنان در آتش احساسات خود بسوزیم. ای عزیز، دیگر تحمل این وضعیت ممکن نیست.
هوش مصنوعی: دوستی که دلسوز من بود، نصیحتی به من کرد که آن را بد فهمیدم و در نتیجه عشق او به تیرگی گرایید و نام او برایم عذابآور شد.
هوش مصنوعی: نگار زیبایم که در خانهام بود، اکنون در پردهای از غریبی و بیگانگی رفته است. ای آه و ناله، به شکل خرچنگ تبدیل شو، چرا که آن ماه تماماً در این حالت خرچنگی قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: به خاطر ظلم و سرزنشی که به دل کردم، حالا دل بیچاره به یاد آوردن آن همه درد و رنج باعث شده که کاملاً گیج و سردرگم شود.
هوش مصنوعی: دل من وقتی به عشق او پیوند خورد، مانند جامی به سنگ خورد. چشمانم با دستانم به موهای او چنگ زد و در نتیجه، رنگ چشمانم به خاطر غم و عشقش به خون مایل شد، چرا که چهرهام کمرنگ و بیحالت شد.
هوش مصنوعی: در شب به یاد او هستم و از شراب خوش رنگی که مینوشم، روح و جانم شاداب شده است. این شراب به گونهای است که شبیه زنگی در حال شادی و سرور به نظر میآید.
هوش مصنوعی: ای اوحد، عیبجویی نکن، اگر دلی پریشان شود، مگر اینکه دل از پریشانی، همیشه در آرامش بوده باشد؟ دل، چه بر سر زلف آویز شده است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.