چون من سر تو دارم سامانم از که باشد؟
دردم تو میفرستی، درمانم از که باشد؟
گفتی: برو ز پیشم، خود میروم، ولیکن
زین غصه گر بمیرم تاوانم از که باشد؟
چون در فراق خویشم زار و ضعیف کردی
گر بار غم کشیدن نتوانم، از که باشد؟
دردم همی فرستی هر ساعت از برخود
باز آر به درد دوری درمانم، از که باشد؟
چون بوسهای به زاری هرگز نمیدهی تو
گر بعد ازین به زورت بستانم، از که باشد؟
دوشم به طنز گفتی: کز کیست این فغانت؟
زخم تو میخورم من، افغانم از که باشد؟
جوری که میپسندی بر اوحدی نهانی
گر در میان مردم برخوانم، از که باشد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: غزل اشاره به درد و رنج ناشی از جدایی و فراق دارد. شاعر از بیکسی و غم خود میگوید و از معشوق میخواهد که به او رحم کند و درد دوری را برطرف سازد. او تاکید میکند که هرچند دلbroken است و از غم این جدایی رنج میبرد، معشوق هیچگونه تسکینی به او نمیدهد و این وضعیت برای او غیرقابل تحمل شده است. شاعر به نوعی احساس پوچی و ناامیدی میکند و در نهایت از وجود خود و غمش در میان مردم سخن به میان میآورد.
هوش مصنوعی: من که همهچیزم را به تو وابسته میدانم، دیگر از چه کسی میتوانم کمک بگیرم؟ وقتی که درد و غم من را تو به من میفرستی، درمان و آرامش من هم باید از تو باشد.
هوش مصنوعی: میگویی از کنارم برو، من خودم میروم، اما اگر به خاطر این غم بمیرم، چه کسی مسوول عذاب من خواهد بود؟
هوش مصنوعی: وقتی در دوری خودم زار و ناتوان شدهام، اگر نتوانم بار غم را تحمل کنم، از که میتوانم کمک بگیرم؟
هوش مصنوعی: هر ساعت که به یاد تو میافتم، درد و رنجی را احساس میکنم. از خودم دور باشم، ولی درمانی برای درد دوریام پیدا نمیکنم. پس از چه کسی باید انتظار کمک داشته باشم؟
هوش مصنوعی: اگر تو هرگز بوسهای با حسرت به من نمیدهی، پس اگر بعداً بخواهم این بوسه را از تو بگیرم، از چه کسی میتوانم بخواهم؟
هوش مصنوعی: دیروز به شوخی از من پرسیدی فریاد مستانهام از کیست؟ من خودم را زخم آن عشق میزنم و نمیدانم فریاد من از چه کسی است.
هوش مصنوعی: به شیوهای که تو پسندیدهای، اوحدی به صورت پنهانی است. اگر من بخواهم این را در میان مردم بگویم، این سخن از چه کسی خواهد بود؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در شهر فتنه ای شد، می دانم از که باشد
ترکی ست صید افگن، پنهانم از که باشد؟
هر روز اندرین شهر خلقی ز دل برآیند
گر دیگری نداند، من دانم از که باشد؟
دردم گذشت از حد، معلوم نیست تا خود
[...]
در شهر فتنه ای شد می دانم از که باشد
تُرکی ست فتنه افکن پنهانم از که باشد
هر روز اندرین شهر خلقی ز دل برآیند
گر دیگری نداند من دانم از که باشد
هر دم گذشت از حد، معلوم نیست تا خود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.