هر که صید او شود با دیگری کارش نباشد
وانکه داغ او گرفت از بندگی عارش نباشد
نیست عیبی اندرین گوهر،ولیکن من شکستش
میکنم، تاهیچ کس جز من خریدارش نباشد
طالب مقصود را از در نشاید باز گشتن
آستان را بوسه باید داد، اگر بارش نباشد
دوستان گویند: کز دردش به غایت میگدازی
چون کند بیچاره رنجوری؟ که تیمارش نباشد
هر که عاشق باشد او را، مینپندارم، که در دل
حرقتی، یا رقتی در چشم بیدارش نباشد
عشق و مستوری بهم دورند و راه پاکبازی
آن کسی آسان رود کین شیشه در بارش نباشد
در خرابات امشبم رندی به مستی دید و گفتا:
این چنین صوفی، عجب دارم، که زنارش نباشد
فکرتم هر لحظه میگوید که: جان در پایش افشان
کار جان سهلست، میترسم سزاوارش نباشد
گر مسلمانی، نگه کن در گرفتاران به رحمت
کافرست آن کس که رحمی بر گرفتارش نباشد
راه عشق و سر درد و وصف مهر ماهرویان
هر کسی گوید، ولی این نالهٔ زارش نباشد
اوحدی امیدوار تست و دارد چشم یاری
گر تو یار او نباشی، هیچ کس یارش نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان حقیقتها و معضلات عشق و وابستگیهای انسانی میپردازد. شاعر بیان میکند که هر کس که در دام عشق بیفتد، نباید نسبت به دیگران کاری داشته باشد و کسی که دچار عشق میشود، انتظار دارد دیگران به او توجه و محبت کنند. همچنین شاعر متذکر میشود که عشق و صمیمیت گاهی با درد و رنج همراه است و برای رسیدن به معشوق، باید تلاش کرد و تسلیم نشد. او بر این باور است که عشق واقعی نیاز به فداکاری و از خودگذشتگی دارد و بدون آن، عشق معنایی نخواهد داشت. در پایان، شاعر از امیدواری به یاری و محبت دیگران سخن میگوید و بر اهمیت رحم و محبت در روابط انسانی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: هر کس که به دام دیگری بیفتد، دیگر نباید کاری به کار او داشته باشد و کسی که از محبت او دل شکسته، نباید خود را متعهد به بندگی او احساس کند.
هوش مصنوعی: این جواهر هیچ عیبی ندارد، اما من آن را خراب میکنم تا هیچکس جز من نتواند آن را بخرد.
هوش مصنوعی: کسی که به دنبال هدف و مقصود خود است، نباید از درگاه آن بازگردد. حتی اگر موفق نشود، باید با احترام و محبت به آن درگاه نزدیک شود و آن را ببوسد.
هوش مصنوعی: دوستان میگویند: او به شدت در رنج و درد است، چطور میتواند این همه زجر را تحمل کند؟ چرا که کسی را ندارد که از او مراقبت کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که عاشق باشد، نمیتوانم بپندارم که در دلش آتش شوقی یا اشکی در چشمانش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: عشق و پنهان کاری به هم ارتباطی ندارند و مسیر پاکبازی برای کسی هموار است که در باران دلمشغولی و تردید نباشد.
هوش مصنوعی: امشب در میخانه هستم و رندی را در حال خوشی دیدم. او گفت: شگفتا! این صوفی چگونه است که در این حال و هوای مستی نیست و به زهد و تقوا روی نیاورده است؟
هوش مصنوعی: هر لحظه در اندیشهام میگوید که جانم را برای او قربانی کنم، اما از این میترسم که شاید شایستهاش نباشم.
هوش مصنوعی: اگر مسلمان هستی، به احوال کسانی که در سختیاند نگاه کن. آن کس که بر گرفتاران رحم نکند، در حقیقت کافر است.
هوش مصنوعی: در مسیر عشق و توصیف زیباییهای ماهروها، هر کس نظری دارد، اما این درد و نالهای که من دارم، خاص من است و قابل مقایسه با دیگران نیست.
هوش مصنوعی: اوحدی به یاری تو امیدوار است و منتظر کمک توست. اگر تو یارش نباشی، هیچ کس دیگر هم به او کمک نخواهد کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هر که بیمار تو باشد درد بیمارش نباشد
نشنود قول طبیبان با دوا کارش نباشد
مست عشق ار زهر نوشد یا شکر فرقی نباشد
بر سرش گر تیغ بارد هیچ آزارش نباشد
از حبیب ار جور بیند لطف میپندارد آن را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.