سرشک دیده دلیلست و رنگ چهره علامت
که در فراق تو جانم چه جور برد و ملامت!
بیا، که از سر رغبت به نام عشق تو کردم
سرای سینه به کلی و ملک دل به تمامت
ز شرم خازن جنت در بهشت ببندد
اگر تو روی چنان را در آوری به قیامت
دل امام به محراب ابروان بربودی
که تا نظر به تو کرد او، بکرد ترک امامت
بکنیت و لقب ما چه التفات نمایی؟
برای نام همین بس که: بندهایم و غلامت
سزد که بانگ نگوید دگر مؤذن مسجد
که در نماز نیارد مرا جز آن قد و قامت
چو سینه و جگر و دل مرا به جوش درآمد
طبیب عشق تو فرمود داغ و فصد و حجامت
ز هیچ روی تو با من چو روی صلح نداری
ستاده گیر به انصاف و داده گیر غرامت
مسافری و غریبی به این دیار نیامد
که کاس حب تو خورد و نکوفت کوس اقامت
نه آن میان جفا بستهای تو، شوخ حرامی
که هیچ قافلهای را رها کنی به سلامت
جماعتی که نمردند روزها به غم تو
چو اوحدی بنشینند سالها به غرامت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ عشق و فراق است و احساسات عمیقی را بیان میکند. شاعر با بیان چشمان پر اشک و رنگ چهرهاش، ابراز میکند که عاشق او در درد فراق چه رنجی کشیده است. او از معشوقش میخواهد که بیاید و عشقش را ببینید، چون دل و جانش را به پای او داده است. شاعر اشاره به مقام و منزلت معشوق دارد و میگوید که محبت او باعث میشود حتی امام نیز از مقام خود دست بکشد.
شاعر همچنین بیان میکند که هیچ مؤذنی نمیتواند صدای اذان را بلند کند، چون تنها به یاد قد و قامت belovedش به نماز میایستد. او با حالتی عاشقانه و ناامید از غصه و درد ناشی از فراق سخن میگوید و از معشوقش تقاضا میکند که حتی اگر میخواهد قهر کند، حداقل کمی انصاف به خرج دهد. در نهایت، خستگی و غم دلتنگی را ابراز میکند و میگوید افرادی که هنوز زندهاند، مدتهاست که به خاطر او دچار غم و اندوه شدهاند.
هوش مصنوعی: اشکهای من نشاندهندهی درد و غم من هستند و رنگ چهرهام گواهی میدهد بر اینکه در دوری تو چطور جانم را تحت تاثیر قرار داده و مورد سرزنش واقع شدهام.
هوش مصنوعی: بیا، زیرا به خاطر عشق تو تمام وجودم را به تو بخشیدم و قلبم را کاملاً در اختیار تو قرار دادم.
هوش مصنوعی: اگر تو در روز قیامت چهرهای از خود نشان دهی که شایستهی خجالت و شرم باشد، در آن صورت در بهشت، دروازهبان جنت، دروازهها را به خاطر شرم خود خواهد بست.
هوش مصنوعی: دل امام به زیباییهای تو دل بسته بود، بهطوری که وقتی به تو نگاه کرد، دیگر به مقام امامت فکر نکرد.
هوش مصنوعی: شما به ما چه توجهی دارید؟ تنها چیزی که برای ما مهم است این است که ما بنده و خدمتگزار شما هستیم.
هوش مصنوعی: سزاوار است که مؤذن مسجد دیگر ندا ندهد، چون در نماز هیچ چیز جز قامت و زیبایی تو مرا یادآور نمیشود.
هوش مصنوعی: وقتی احساسات و دردهای درونم به اوج رسید، پزشک عشق تو دستورات جراحی و درمان داد تا این داغها را تسکین دهد.
هوش مصنوعی: اگر تو هیچ تمایلی به صلح با من نداری، دست کم به انصاف رفتار کن و غرامت را بپذیر.
هوش مصنوعی: هیچ مسافر و مهمانی به این سرزمین نیامده که عشق تو را بچشد و به خاطر آن، صدای ماندن را به گوش نرساند.
هوش مصنوعی: تو به هیچوجه نمیتوانی به کسی آسیب بزنی یا او را تنها بگذاری، مثل یک خوشگذران که هیچ کاروانی را بیدغدغه به حال خود رها نمیکند.
هوش مصنوعی: افرادی که در روزها به خاطر یاد تو زندهاند، سالها در حسرت تو زندگی میکنند، مانند اوحدی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فراق آن قد و قامت قیامت است قیامت
شکیب از آن لب شیرین غرامت است غرامت
به خدمت تو رسیدن صباح روی تو دیدن
سعادت است سعادت سلامت است سلامت
من از کجا و سلامت که عشق روی تو ورزم
[...]
زِ شور عشق مرا در سرست شور قیامت
تو ای که عشق نداری برو به راهِ سلامت
قیامتی است به هر گام راهِ عشق و بهشتی
خنک کسی که قیامت بدید تا به قیامت
کمانِ عشق حریفی کشد که باک ندارد
[...]
چو بر مزار من آید بجلوه آن قد و قامت
قیامت است قیامت، قیامت است قیامت!
رهی که محمل او میرود ز گریه کنم گل
بود که عزم رحیلش بدل شود به اقامت
ز خون همچو منی در گذر، وگرنه بمحشر؛
[...]
مر مکش که ترا می کنند خلق ملامت
وگرنه کشته شوم من، سر تو باد سلامت
مکش مرا که پشیمان شوی و سود ندارد
به کشته نالهٔ حسرت، به مرده آه ندامت
تمام عمر چه باشد که بینداز تو وفائی
[...]
اگر به ساغر می ماند آفتاب قیامت
رحیل تشنه کوثر بدل شود به اقامت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.