تا لعل باده رنگ تو شکرفروش گشت
باور مکن که: هیچ دلی گرد هوش گشت
برخاستی که: زهر جدایی دهی بما
بنشین، که آن به یاد تو خوردیم و نوش گشت
دل خود تمام سوخته شد، جان خسته بود
او نیز هم به آتش دل نیم جوش گشت
دیشب در اشتیاق تو، ای آفتاب رخ
از غلغلم رواق فلک پر خروش گشت
از آب دیده راز دلم خواست فاش شد
شب تیره بود، ظلمت او پرده پوش گشت
در آرزوی آنکه حدیث تو بشنود
چشمی، که بیتو گریه همی کرد، گوش گشت
گر اوحدی به هوش نیاید، عجب مدار
بلبل چو گل بدید نخواهد خموش گشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به وصف عشق و جدایی میپردازد. او از تأثیر عمیق آنچه بر دل و جانش گذشته صحبت میکند و نشان میدهد که حتی با وجود جدایی، عشق و یاد محبوب او را داغدار و شاداب نگه داشته است. شاعر از اشتیاق و درد دلش میگوید و بیان میکند که چگونه شبها به یاد محبوب، در فراق او گریان است. در نهایت، او اشاره میکند که بلبل (عاشق) نیز چون گل (محبوب) را ببیند، نمیتواند خاموش بماند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که رنگ لعل بادهی تو به شکری تبدیل شده است، باور نکن که هیچ دل و قلبی به هوشیاری و آگاهی رسیده است.
هوش مصنوعی: برخاستی که از جداییات به ما زهر میزند، بنشین که همان را به یاد تو نوش جان کردیم و خوشحال شدیم.
هوش مصنوعی: دل من کاملاً سوخته است و جانم هم خسته شده، اما به خاطر آتش دل، هنوز هم دارد گوشی از خود نشان میدهد.
هوش مصنوعی: دیشب به خاطر شوق و عطش دیدن تو، ای پرتو نور، صدای بلندی در آسمان ایجاد شد.
هوش مصنوعی: از اشک چشمانم، راز دلم آشکار شد. در شب تاریک، سایهی ظلمت، رازها را پنهان کرد.
هوش مصنوعی: در آرزوی این هستم که چشمی که به خاطر نبودنت گریه میکرد، اکنون گوش شده تا صحبتها و خاطرات تو را بشنود.
هوش مصنوعی: اگر اوحدی متوجه نشود، تعجب نکنید که بلبل وقتی گل را دید، ساکت نخواهد ماند و همچنان به خواندن ادامه میدهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.