درد دلم را طبیب چاره ندانست
مرهم این ریش پاره پاره ندانست
راز دلم را به صبر، گفت: بپوشان
حال دل غرقه از کناره ندانست
طالع من خود چه شور بود؟ که هرگز
هیچ منجم در آن ستاره ندانست
یار به یک بار میل سوی جفا کرد
حق وفای هزار باره ندانست
برد گمانی که: ما به عشق اسیریم
این که چه نامیم یا چه کاره؟ ندانست
خال بنا گوش اوز گوشه نشینان
برد چنان دل، که گوشواره ندانست
قافلهٔ عقل را به ساعد سیمین
راه ز جایی بزد که باره ندانست
دوش به خونی گریستم، که ز موجش
عقل به اندیشها گذاره ندانست
سختی ازان دید، اوحدی، که به اول
قاعدهٔ آن دل چو خاره ندانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از دلتنگی و دردهای درونی خود سخن میگوید. او بیان میکند که پزشک نتوانسته است به دردهای او رسیدگی کند و مرهمی برای زخمهایش بیابد. دل او پر از رازی است که به صبر توصیه میشود تا پنهان بماند. شاعر به تقدیر و سرنوشت خود اشاره میکند و میگوید که هیچ منجمی نتوانسته است آن را پیشبینی کند. عشق و وفا در رفاقت او از بین رفته و اوضاع بر وفق مراد نیست. شاعر به عواطف و احساسات عمیق خود میپردازد و از سختیها و ناامیدیهایی که تجربه کرده، میگوید. نهایتاً، اوحدی به این نتیجه میرسد که عشق میتواند به دل انسان آسیب بزند و عقل از عقلانیت دور میشود.
هوش مصنوعی: درد و دل من را پزشک درمان نمیداند و این زخمهای عمیق را هم درمان نمیکند.
هوش مصنوعی: دل من پر از راز و آشفتگی است، اما باید این حال و احساسات را با صبر و حوصله پنهان کنم، چون دیگران از عمق درد و غم من بیخبرند.
هوش مصنوعی: سرنوشت من چقدر عجیب و غریب است که هیچ منجمی نتوانسته آن را با ستارهها پیشبینی کند.
هوش مصنوعی: یار در یک لحظه تصمیم به کجروی و بیوفایی گرفت و حقّ وفای هزار باره را نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که ما در عشق دچار اسارت و وابستگی هستیم و اینکه نام ما چه باشد یا در چه جایگاهی قرار داشته باشیم، مهم نیست. در واقع، مسأله اصلی عشق و احساسی است که تجربه میکنیم و نه دیگر امور ظاهری.
هوش مصنوعی: در این بیت، زیبایی و جذابیت خاصی از معشوق توصیف شده است. خال زیبای او به قدری دلنشین و تأثیرگذار است که به گوشهنشینان و دور از زندگی اجتماعی تأثیر عمیقی میگذارد. این تأثیر به اندازهای است که حتی باعث میشود شخص نتواند به راحتی به چیزی که در گوشه گوش اوست، توجه کند و از دیدنش غافل شود. به طور کلی، زیبایی و جذابیت معشوق آنقدر محوکننده است که دل هر کسی را میرباید و آنها را از دنیای اطرافشان جدا میکند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این نکته اشاره دارد که قافله عقل باید به سویی برود که نتواند محمولهای را که به دوش دارد، بشناسد یا از آن آگاه باشد. به عبارتی دیگر، عقل باید در راهی حرکت کند که شاید از بار سنگین دانایی خود غافل شود و به جای به جایی برود که ممکن است ندانسته باشد. این مفهوم میتواند به حرکت در مسیر ناشناختهها و کشفهای تازه اشاره داشته باشد.
هوش مصنوعی: روز گذشته اشکی ریختم بر خاطر خیالی که عقل و اندیشهام از شدت تاثیر آن نتوانستند به درستی فکر کنند.
هوش مصنوعی: سختی و دشواری تنها به کسی میرسد که نتواند نخستین مرحله را درست بشناسد و احساس کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد دلم را طبیب چاره ندانست
مرهم این ریش پاره پاره ندانست
راز دلت را به صبر گفت بپوشان
حال دل غرقه را کناره ندانست
خال بنا گوش او زگوشه نشینان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.