گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
ابوالفرج رونی

چون یار به بوسه دادنم بار گرفت

زلفش بگرفتم از من آزار گرفت

چون یاری من یار همی خوار گرفت

زان خواست به دست من هی سار گرفت

مهستی گنجوی

افسوس که اطراف گلت خار گرفت

زاغ آمد و لاله را به منقار گرفت

سیماب زنخدان تو آورد مداد

شنگرف لب لعل تو زنگار گرفت

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مهستی گنجوی
میرداماد

دل بیهده ترک عشق دلدار گرفت

شادی جهان جای غم یار گرفت

اکنون خجل است از آنکه مرآت وجود

بی صیقل عشق دوست ز نگار گرفت

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه