اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۹
از عشق توم جان و دل و دیده خراب
وز آتش هجر تو شدم همچو کباب
با دشمن و با دوست نه صلح است و نه جنگ
گاهم زند این طعنه و گاه آن به ضراب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این چند بیت از شاعر بیانگر عمیقترین احساسات عاشقانه و دردهای ناشی از فاصله و جدایی است. او از عشق خود به عنوان عاملی تخریبکننده برای جان و دلش یاد میکند و از آتش هجر و دوری به شدت رنج میبرد. در ادامه، شاعر اشاره میکند که در این حالت نه میتواند با دشمن صلح کند و نه با دوست، و وضعیتش میان طعنهها و انتقادات مختلف متزلزل است.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق تو، جان و دل و چشمم در حال ویرانی است و از آتش دوری تو، مثل کباب در حال سوختن هستم.
هوش مصنوعی: در روابط با دوستان و دشمنان نه توافقی وجود دارد و نه درگیری. گاهی این جانب به این مساله طعنه میزنم و گاهی به آن جنبه آسیب میزنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل بر رخ توست و چشم من غرقه بهآب
من تافته و زلف تو پیچیده بهتاب
زلف تو بر آتش است و من گشته کباب
بیخواب من و نرگس تو مایهٔ خواب
گه میگردم بر آتشِ هجر کباب
گه سرگردانِ بحرِ غم همچو حباب
القصه چو خار و خس درین دیرِ خراب
گه بر سرِ آتشم گهی بر سرِ آب
گر نه سبب تو بودی ای در خوشاب
آدم نروی لمن درین کوی خراب
هجران تو گر زمانه دیدی در خواب
گشتی دل و جان این جهان آتش و آب
آن کس که ز ناصواب بشناخت صواب
بی خدمت تو کرد طلب حشمت و آب
معلوم بود که دانۀ در خوشاب
غواص خردمند نجوید ز سراب
چون آتش و آب از بدی پاکم و ناب
چون آب صفا دارم و چون آتش تاب
در آتش و آبم کند ار چرخ عذاب
بیرون آیم چو زر و در زآتش و آب
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.