اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۶۸
با عشق هزار قصّه گفتیم و شنید
وز وصل به من شیفته بویی برسید
وین قصّهٔ غصّهٔ مرا با غم تو
تا آخر عمر آخری نیست پدید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و ارتباط عمیق خود با معشوق صحبت میکند. او به گفتن و شنیدن داستانهای عاشقانه اشاره دارد و به تأثیر بوی معشوق بر خود میپردازد. همچنین، او بیان میکند که غم و قصههای ناشی از این عشق تا پایان عمرش ادامه خواهد داشت و اشاره میکند که هیچ پایانی برای این درد وجود ندارد.
هوش مصنوعی: با عشق، هزاران داستان را نقل کرده و شنیدهایم و از پیوستن به من، عطر خوشی به مشام رسیده است.
هوش مصنوعی: این داستان ناراحتی من به خاطر غم تو تا پایان عمرم ادامه خواهد داشت و پایانی برای آن نخواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یک نیم رخت الست منکم ببعید
یک نیم دگر ان عذابی لشدید
بر گرد رخت نبشته یحی و یمیت
من مات من العشق فقد مات شهید
چون قفل نشاط را شود باغ کلید
از ساعد گل روی بجو جام نبید
گردون ز بساط ابر در دامن خوید
در شاخ زمرد افگند مروارید
آهو با شیر کی تواند کوشید
جوجگک با باز کی تواند پرید
صد بار بدل پند بکردم نشنید
وز خود رائی بدو رسید آنچه رسید
این دیده بیچاره بدو در نگرید
دیدی کز دیدن او دیده چه دید
احسان خداوند به من بنده رسید
بر شاخ امید من بر و برگ دمید
والله که من از جاه تو آن خواهم دید
کآن نوع کس از خلق نه گفت و نه شنید
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.