اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۶۲
در عالم عشق کفر ایمان باشد
آنجای گناه و توبه یکسان باشد
جایی که عبادت می و مستی دانند
آنجای نماز و روز عصیان باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و تناقضات آن صحبت میکند. شاعر به این نکته اشاره میکند که در عالم عشق، مرزهای حق و باطل، ایمان و کفر، گناه و توبه از میان میروند و همه چیز به یکدیگر نزدیک میشود. در این دنیا، عبادت و مستی به یک اندازه ارزشمند هستند و عبا، نماز و روزه در برابر عشق معنای دیگری پیدا میکنند. بهطور کلی، شاعر میخواهد بگوید که عشق قدرت تغییرات عمیق در ارزشها و باورها را دارد.
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، مرز بین کفر و ایمان محو میشود و در آنجا، گناه و توبه به یک اندازه به چشم میآیند.
هوش مصنوعی: در جایی که نوشیدن شراب و مستی را عبادت میدانند، آن مکان دیگر جایی برای نماز و روزه نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا جان باشد عشق تو در جان باشد
در هستی آن قوت ارکان باشد
وانرا که بقای او بجانان باشد
او را بمدان که این بود آن باشد
آن شب که دلم نزد تو مهمان باشد
جانم همه در روضهٔ رضوان باشد
جانم بر توست لیک فرمان باشد
کامشب تن من نیزد بر جان باشد
چندانکه مجال وهم انسان باشد
بر بنده، سخن گذاری آسان باشد
با اینهمه، چون ببارگاه تو رسد
ران ملخ و خوان سلیمان باشد
گفتم که دلم گفت پریشان باشد
ویران زبرای چه برین سان باشد
گفتا که دل تو وقف اندوه من است
رسم است همیشه وقف ویران باشد
پیوسته ترا حال پریشان باشد
خرج تو همه ز کیسۀ جان باشد
این مایۀ عمر صرف در چیزی کن
کآنگاه که این نباشدت آن باشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.