اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۲۶
گر عاشقی ای سرزدهٔ عشوه پرست
از عربده ها کو که کند عاشق مست
بر سر چه زنی دست اگرت دردی نیست
سر بر کف نه چه سرزنی بر کف دست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این اشعار به تحسین عشق و عاشقی پرداخته و به نوعی به درد و رنج ناشی از عشق اشاره دارد. شاعر میپرسد اگر کسی عاشق است، چرا از عشق خود ابراز نکرده و خود را در این عشق غرق نکرده است. او همچنین نکتهای را بیان میکند که اگر دردی از عشق وجود ندارد، نباید بر سر دیگران دست گذاشت و به آنها آسیب رساند. به طور کلی، این متن به جذابیت و مشکلهای عشق میپردازد.
هوش مصنوعی: اگر تو عاشق هستی، پس کسی که بخواهد دل من را ببرد و مستم کند، کجاست؟
هوش مصنوعی: اگر دلیلی برای ناراحتی نداری، چرا باید به خودت آسیب بزنی؟ بهتر است که آرامش خود را حفظ کنی و بیدلیل خود را درگیر مشکلات نکن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن یار که عهدِ دوستداری بشکست
میرفت و منش گرفته دامن در دست
میگفت دگر باره به خوابم بینی
پنداشت که بعد ازو مرا خوابی هست
ای دل ، ز شراب عشق گشتی سرمست
کز رنج خمار او به جان نتوان رست
گر از دل من چنین فرو داری دست
در روز ز دست تو به شب باید جست
چون دیده من دید ترا روز نخست
مسکین دل من هوای دیدار تو جست
اکنون که ترا هوای من نیست درست
یا ناز مکن یا دل من باز فرست
گر سیر شدی بتا ز من در خور هست
زیرا که ندارم ای صنم چیزی لست
رنج دل رنج دیده جز دیده نجست
دانی که شد این گناه بر دیده درست
در جمله جهان صورتی از دیده نرست
کش چندین موج خونش از دیده نشست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.