اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۲۱۲
چشمی دارم همه پر از صورت دوست
با دیده مرا خوش است چون دوست دروست
از دیده به دوست فرق کردن نه نکوست
یا اوست به جای دیده یا دیده خود اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به علاقه و رابطه خود با دوستش اشاره میکند. او میگوید چشمی دارد که همیشه پر از تصویر دوستش است و این برای او خوشایند است. همچنین تأکید میکند که تفاوت قائل شدن بین دوست و چشم، کار درستی نیست؛ چرا که ممکن است خود دوست در جای چشم باشد یا اینکه چشم خود اوست. شاعر به نوعی پیوستگی و یگانگی بین چشم و دوست را بیان میکند.
هوش مصنوعی: چشمی دارم که تمام آن پر از تصویر دوست است و برای من چشیدنش خوشایند است، زیرا دوست در آن وجود دارد.
هوش مصنوعی: فرقی ندارد که به دوست نگاه کنی یا از دید او ببینی، هر دو یکسان هستند. اگر از نگاه خود او ببینی، هیچ اشکالی ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بشکفته گلیست بر رخ فرخ دوست
نی نی گل نیست آن رخ فرخ اوست
همچون گل سرخ پوست آن برگ نکوست
هرگز دیدی که سرخ گل دارد پوست
ایزد که جهان به قبضهٔ قدرت اوست
دادست ترا دو چیز کان هر دو نکوست
هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست
گر درد دهد به ما و گر راحت دوست
ا ز دوست هر آن چیز که آید نیکوست
ما را نبود نظر به خوبی و بدی
مقصود رضای او و خشنودی اوست
آن کس که ز بهر او مرا غم نیکوست
با دشمن من همی زید در یک پوست
گر دشمن بنده را همی دارد دوست
بدبختی بنده دان ، نه بد عهدی دوست
تا کی باشم صبور در محنت دوست
کارام دل و جان من از دیدن اوست
گر زین دوستی ترا بدراند پوست
از دوست همیشه دور بودن نه نکوست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.