اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۱۹۲
زلفی است چو عنبرتر و مشک تتار
رویی است چو صدهزار خروار نگار
قدّی است چو سرو یار دارد گلنار
القصّه چنان است که یارب زنهار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شخصی دارای زلفهایی شبیه به بوی خوش عنبر و مشک است. چهرهاش مانند هزاران نگار زیباست و قامتش همچون سرو، با گلی زیبا به نام گلنار همراه است. در نهایت، اوضاع به قدری جذاب و دلرباست که میگوید ای خدا، مرا از این شگفتی نجات بده!
هوش مصنوعی: زعلفی دارد که از عنبر و مشک خوشبوتر است و صورتی همچون صد هزار نگار زیبا دارد.
هوش مصنوعی: قد و قامت محبوب همچون سرو است و این گلنار داستانی دارد که ای کاش از آن در امان باشم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا چند حدیث قامت و زلف نگار
تا کی باشی تو طالب بوس و کنار
گر زانکه نهای دروغزن عاشقوار
در عشق چو او هزار چون او بگذار
گفتم: که بیا وعده دوشینه بیار
ورنه بخروشم از تو اکنون چو هزار
گفتا: دهم ای همه جفا، نک زنهار!
آواز مده که گوش دارد دیوار
ای عاشق دل سوخته اندوه مدار
روزی به مُراد عاشقان گردد کار
با عشق بتان چو اوفتادت سروکار
خورشید شود همان بشادی بیدار
از دولت و از روز بهی دل بردار
عاشق نبود روز بد و دولت یار
بسیار شنیدم من و دیدم بسیار
کاشفته ببود بر تو از هر سو کار
آخر فلکت پشت شد و گیتی یار
تو شاد شدی مخالف و دشمن زار
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.