گنجور

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
انوری

ای دل ز سر نهاد پرواز مکن

فرجام نگر حدیث آغاز مکن

خاک از سر این راز نهان باز مکن

خود را و مرا در سر این راز مکن

باباافضل کاشانی

اندر ره حق تصرف آغاز مکن

چشم بد خود به عیب کس باز مکن

سّر همه بندگان خدا می داند

در خود نگر و فضولی راز مکن

اوحدالدین کرمانی

ناجنسان را تو محرم راز مکن

جز خدمت محرمان تو دمساز مکن

خواهی که سخن زپرده بیرون نشود

خونابه همی خور و دهن باز مکن

مولانا

با دل گفتم عشق تو آغاز مکن

بازم در صد محنت و غم باز مکن

دل تیره‌گیی کرد و بگفت ای سره مرد

معشوق شگرفست برو ناز مکن

شاه نعمت‌الله ولی

ای خواجه به جامهٔ کسان ناز مکن

بی حسن و کرشمه ناز آغاز مکن

چون نیست ترا قماش بزازی هیچ

اندر سر بازار دکان باز مکن

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه