گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

از دفتر عشق حرف می خوان و مگو

مرکب زپی قافله می ران و مگو

خواهی که دل و دین به سلامت ماند

می بین و مکن ظاهر و می دان و مگو

 
sunny dark_mode