گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

چون از شدگان یکی نمی آید باز

خیز ای شدنی تو نیز رفتن را ساز

چیزی که حقیقت است مشناس مجاز

بی توشه مرو دلا که راهی است دراز

 
sunny dark_mode