اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
»
شمارهٔ ۱۲۲ - طلب الآخرة
چون از شدگان یکی نمی آید باز
خیز ای شدنی تو نیز رفتن را ساز
چیزی که حقیقت است مشناس مجاز
بی توشه مرو دلا که راهی است دراز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این نکته اشاره میکند که از کسانی که به دنیای دیگر رفتهاند، هیچکس بازنمیگردد. بنابراین، ای انسان، خود را آماده کن و برای رفتن آماده باش. همچنین، او به این موضوع تأکید میکند که حقیقت را بشناس و فریب مجاز را نخور. در نهایت، به او یادآوری میکند که بدون توشه و آمادگی، به سفر نروید چون راه دراز و سختی در پیش دارید.
هوش مصنوعی: هرگز از میان آنهایی که به عالم دیگر رفتهاند، کسی به دنیا بازنمیگردد؛ بنابراین، ای کسی که هنوز زنده هستی، خود را برای رفتن آماده کن.
هوش مصنوعی: بدان که آنچه واقعیت دارد را بشناس و به چیزهای سطحی و بیمعنا اهمیت نده، زیرا زندگی سفری طولانی است و برای این مسیر به آمادگی و توشه نیاز داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون کُشته ببینیام، دو لب گشته فراز
از جان تهی این قالب فرسوده به آز
بر بالینم نشین و میگوی به ناز
«کای من، تو بکشته و پشیمان شده باز»
تا روی ترا بدیدم ای شمع تراز
نی کار کنم نه روزه دارم نه نماز
چون با تو بوم مجاز من جمله نماز
چون بی تو بوم نماز من جمله مجاز
اندر همه عمر من شبی وقت نیاز
آمد بر من خیال معشوقه فراز
برداشت نقاب مرمرا گفت بناز
باری بنگر که از که ماندستی باز
آن شد که ترا رفت همی با ما ناز
و آن شد که مرا بود بروی تو نیاز
ما ناز تو و نیاز خویش ، ای پرساز
بر سنگ زدیم و صبر کردیم آغاز
چون کشته ببینم دو لب کرده فراز
وز جان تهی این قالب فرسوده به آز
بر بالینم نشسته می گوی بناز
که کشته ترا من و پشیمان شده باز
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.