قالَ اللّهُ تَعَالی وَاِلهُکُمْ اِلهٌ واحِدُ.
ابوهریره رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ گوید که رسول صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت، مردی از پیشینگان هیچ چیز نکرده بود، مگر آنک توحید درست کرده بود پس وصیّت کرد اهل خویش را که چون بمیرم مرابسوزید و بسائید و نیمی از تن من بباد بردهید، اندر بیابان و دیگر نیمه بدریا افکنید روزی که باد جهد، چنان کردند که گفته بود خداوند تَعالی وَتَقَدَّسَ باد را گفت آنچه ببردی باز آر، بیاورد، او را گفت زنده گرد، زنده شد گفت چرا کردی گفت یارب از شرم تو، خدای تعالی او را بیامرزید.
و بدانک توحید حکم کردن بود به یگانگی و بدانستن که یکی است آن هم توحید بود و در لغت درآید وَحَّدْتُهُ ای صفت کردم او را به یگانگی و حقّ سُبْحَانَهُ وَتَعالی ذات او یک چیز است بخلاف چیزهاء دیگر که آنرا یکی خوانند که در عرف آنک گویند یکی است اجزای مُتَماثِل بود مجتمع چنانک شخص او را مردی خوانند و اجزاء متماثل دارد چون دست و پای و چشم و سر و جملۀ او را یک شخص خوانند حقّ سُبْحَانَهُ وَتَعالی بخلاف اینست.
و بعضی از اهل تحقیق گفته اند معنی آنک او یکیست آنست که نفی کند، تقسیم را از ذات او و مانندگی را نفی کند از حقّ او و صفات او و نفی شریک کند بازو در افعال او.
و توحید سه چیز است توحید حقّ است حقّ را سُبْحَانَهُ و آن علم اوست به یگانگی او و خبر دادن او بدانک او یکیست، دیگر توحید حقّ است خلق را و آن حکم اوست بدان که بندۀ مُوحِّد است و آفریدن، توحیدِ بنده را. سه دیگر توحید خلق است حقّ سُبْحَانَهُ وَتَعَالی را و آن علم بنده است بدانچه خدای تعالی یکیست و حکم کردن و خبر دادن ازو که یکیست، و این جملتیست در معنی توحید، بشرط ایجاز و تجرید. و عبارت پیران مختلف است اندر معنی توحید.
ذوالنّونرا پرسیدند از توحید گفت آنک بدانی که قدرت خدای اندر همه چیزها بمِزاج نیست و صُنع او چیزها را بعلاج نیست و علت همه چیزها صنع اوست و صنع او را غایت نیست و هرچه اندر دلت صورت بندد خدای تَعالی بخلاف آنست.
جُنَید را پرسیدند از توحید گفت یکی دانستن حق را بحقیقت یگانگی که او یکیست از کس نزاد و کس ازو نزاد، اضداد و انداد نفی کردن و تشبیه و تصویر و چگونگی، برو جایز نیست. لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمیعُ البَصیرُ.
و هم جُنَیْد را پرسیدند از توحید گفت توحید معنیی بود که رسوم اندرو نیست گردد و علمها همه ناچیز گردد و خدای تعالی بر آن حال بود که بِه اَزَل بود.
و هم جُنَیْد گوید که عقل عقلا چون بنهایت رسد در توحید، بحیرت ادا کند.
حُصْری گوید اصول ما اندر توحید پنج چیز است حَدَث برداشتن و قدیم را یکی دانستن و از برادران بریدن و از وطنهاء خویش مفارقت کردن و فراموش کردن آنچه دانند و آنچه ندانند.
از منصور مغربی شنیدم، گفت اندر صحن جامع منصور بودم ببغداد و حُصْری اندر توحید سخن میگفت. گفت دو فریشته را دیدم که بآسمان همی شدند یکی فرا دیگری گفت این که این مرد میگوید علم است نه توحید یعنی که میان خواب و بیداری بودم.
فارِس گوید توحید بیفکندن وسائط بود بوقت غلبۀ حال و باز آمدن با آن در وقت احکام و بدانستن که نیکوئی بنگرداند اقسام را از شقاوت و سعادت.
شبلی گوید توحید صفت مُوَحِّد بود بحقیقت و حلیۀ موحّد بود اندر رسم.
جُنَید را پرسیدند از توحید خاص، گفت آنک بنده خویشتن را در پیش مجاریِ تقدیر حق افکنده بود تا احکام قدرت او. در بحار توحید او، برو میرود بفناء او، از نفس او و از دعوت خلق او را، و از استجابت او بحقایق وجود او و وحدانیّت او در حقیقت قرب او، بذهاب حسّ و حرکت او، بیستادن حق او را در آنچه مراد اوست ازو و آن آن بود که آخر حال بنده باز آن گردد که اوّل بوده است و باشد چنانک بود پیش از آنک بود.
بوشَنْجی را پرسیدند از توحید، گفت که صفات او بصفات خلق نماند.
سهل بن عبداللّه را پرسیدند از توحید، گفت ذات خدای موصوف است بعلم احاطت برو روانه و اندر دنیا او را نبینند و او موجود است بحقایق ایمان و ویرا حدّ و احاطت و حلول نه و اندر عقبی بچشم سَر ببینند خدایرا آشکارا، اندر ملک او و قدرت او، خلق محجوب است از معرفت کنه ذات او و راه نمود ایشانرا بخویشتن بعلامتهاء او و دلها او را بشناسد، و عقل او را درنیابد و مؤمنان بچشم سر درو نگرند، احاطت و ادراک نه.
جنید گفت بزرگوارترین کلمه اندر توحید آنست کی ابوبکر صدّیق رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ گفت پاک آن خدائی را که بمعرفت خویش راه نداد مگر بعجز از معرفت خویش.
استاد امام رَحِمَهُ اللّهُ گوید که صدیّق رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ بدین لفظ نه آن خواست که او را نشناسند زیرا که نزدیک محقّقان عجز عاجز شدن بود از موجود نه از معدوم چنانک کسی مُقْعَد بود، عاجز بود از نشستن بحکم آنک کسب او و فعل او در میان نیست امّا قعود موجود است درو، بفعل او نه، هم چنین عارف عاجز است از معرفت او، معرفت موجود است درو زیرا که معرفت او ضروری است و نزدیک این طائفه معرفت حقّ سُبْحانَهُ وَتَعالی در انتهاء حال عارف را ضروری است چه معرفت کسی که در ابتدا بود اگرچه معرفتست بر تحقیق صدیّق رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ آنرا هیچ چیز نشمرده است باضافت با معرفت ضروی همچون چراغ که بشب افروخته باشد و چون آفتاب برآید شعاع آفتاب بر آن افتد روشنائی چراغ در جنب شعاع آفتاب ناچیز شود.
جُنَیْد گوید توحیدی که صوفیان بر آن متفرّداند آنست که قِدَم از حَدَث جدا کنند و از اوطان نَفْس بیرون آیند، بترک خوش آمد خویش بگویند و آنچه داند و آنچه نداند تا حق بجای همه باشد.
یوسف بن حسین گوید که هر که در دریاء توحید افتاد هرگز تشنگی او کم نشود.
جُنَیْد گوید علم توحید جدا است از وجود او و وجود او مفارق علم اوست.
هم جنید گوید که قرب بیست سالست تا علم توحید را بساط فرو نوشتند، مردمان اندر حواشی او سخن همی گویند.
شبلی گوید هر که بر یک ذرّه علم توحید رسید عاجز بود از برگرفتن پشۀ از گرانی آنچه بر وی بود.
ابونصرِ سرّاج گوید شبلی را پرسیدند گفتند ما را خبرگو از توحید مجرّد بزبان حقّ مُفْرَد گفت ویحک هر که از توحید جواب دهد بعبارت، ملحد بود و هر که بدو اشارت کند ثَنَوی بود و هر که بدو اشارت کند بت پرست بود و هر که درو سخن گوید غافل بود و هر که ازو خاموش شود جاهل بود و هر که پندارد که بدو رسید او را حاصل نبود و هر که اشارت کند که او نزدیک است او دور است و هر که از خویشتن وجدی نماید او نیافتست و هرچه تمییز کنند به وهم و آنرا ادارک کنند بعقل در تمامتر ین معانیِ آن، همه با شما گردد همچون شما مُحْدَث و مصنوع بود لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَمِیعُ البَصِیرُ.
یوسف بن الحسین گوید توحید خاص آنست که بسرّ و وجد و دل چنان باشد که گوئی در شاه راه تقدیر حقّ سُبْحانَهُ ایستاده بود تا احکام قدرت او در دریاهای توحید بر او می رود او از خویشتن فانی گشته و او را حس نه اکنون که هست همچنانست که پیش بود اندر جریان حکم او سُبْحانه برو.
و بعضی گویند از بزرگان که توحید حق راست جَلَّ جَلالُهُ و خلق طفیل اند.
و گفته اند توحید افکندن اضافت بود از خویشتن نگوید مرا و بمن و از من.
کسی بوبکر طمستانی را گفت توحید چیست گفت محو آثار بشریّت بود و تجرّد الهیّت.
از استاد ابوعلی شنیدم گفت، اندر آخر عمر خویش و علّت برو سخت شده بود که از علامات تأیید است نگاه داشتِ توحید، در اوقات حکم، پس آنگاه آنرا تفسیر کرد و گفت بدین آن میخواهد که اگر ترا در شاه راه، بناخن پیرای، پاره پاره کند تو شاکر باشی و خاموش.
شبلی گوید هر که توحید بنزدیک او صورت بندد هرگز بوئی از توحید نشنیده باشد.
ابوسعید خَرّاز گوید اوّل مقامی در علم توحید و تحقّق بدان فانی گشتن همه چیزهاست از دل مرد و با خدای گشتن بجملگی.
شبلی بکسی گفت دانی که توحید ترا چرا درست نیاید گفت نه گفت زیرا او را بخود طلب همی کنی.
و گفته اند کسی بود از مردمان که توحید او را کشف کنند بافعال که حادثها همه بخدا بیند و کس بود که بحقیقت او را کشف کنند، حسّ او نیست گردد از هرچه دون او بود و اندر مشاهدۀ جمع بود سرّاً بسرّ و ظاهر وی بوصف تفرقه بود.
جُنَیْد را پرسیدند از توحید این بگفت:
وَغَنّیٰلِیَ مِنْقَلْبی
وَ غَنَّیْتُ کَما غَنّیٰ
وَکُنّا حَیْثُ ما کانوا
و کانوا حَیثُ ما کُنّا
سایل گفت کلام و اخبار هلاک شود گفت نه ولکن موحّد اعلای خطاب فرا گیرد از ادنای خطاب.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، موضوع اصلی توحید و معنای آن در دین اسلام است. نویسنده به توضیحاتی در مورد توحید میپردازد و بهرههای آن را از زبان شخصیتهای مختلف، از جمله ابوبکر صدیق و جنید، بیان میکند.
توحید به معنای یگانگی خداوند است و این که خداوند شبیه و شریک ندارد. توحید به چند نوع تقسیم میشود:
1. توحید در ذات: یعنی خداوند در ذات خود یگانه است و تقسیمپذیر نیست.
2. توحید در صفات: صفات خداوند باید از صفات مخلوقات متمایز باشد.
3. توحید در افعال: همه کارها و پدیدهها به خواست و اراده خداوند انجام میشود.
بسیاری از عارفان و دانشمندان اسلامی مورد اشاره قرار میگیرند و نظرات خود را در مورد توحید بیان میکنند. آنها معتقدند که توحید، نهایت علم و شناخت خداوند است و انسان باید از اذهان و فهم محدود خود فراتر رود تا به حقیقت توحید برسد. توحید برای عارفان به معنای فانی شدن در خدا و دوری از خودخواهی و تصور خود است.
در نهایت، توحید به عنوان بنیادیترین اصل در ایمان اسلامی معرفی میشود که شناخت واقعی خداوند را به همراه دارد و نقطه عطفی برای رسیدن به حقیقت و قرب به خداوند است.
هوش مصنوعی: خداوند متعال فرموده است که معبود شما تنها یک خداست.
هوش مصنوعی: ابوهریره رضی الله عنه گزارش میدهد که پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمودند که مردی از دورانهای گذشته هیچ کار نیکی انجام نداده بود جز آنکه به یکتایی خدا ایمان داشت. او به خانوادهاش وصیت کرد که پس از مرگش او را بسوزانند و خاکسترش را نصف کنند؛ نیمی را در بیابان بپاشند و نیمی دیگر را در دریا بریزند. آنها طبق وصیت او عمل کردند، اما خداوند متعال دستور داد که هر آنچه که برده شده بازگردد. پس آن مرد زنده شد و خداوند از او پرسید چرا این کار را کردی. مرد پاسخ داد: «خدای من، از شرم تو.» خداوند متعال او را مورد بخشش قرار داد.
هوش مصنوعی: توحید به معنای یگانگی و شناخت یک بودن است. در زبان عربی، واژه "وحدت" به معنای صفت یگانگی به کار میرود. خداوند متعال تنها یک ذات دارد که با دیگر موجودات متفاوت است. به رغم آنکه ممکن است چیزهای دیگری نیز به عنوان واحد شناخته شوند، آنها از اجزای مشابه تشکیل شدهاند. برای مثال، وقتی میگوییم یک انسان، منظور ما شخصی است که اعضای مختلفی مانند دست و پا و چشم دارد، اما خداوند متعال اینگونه نیست و ذات او کاملاً یکتاست.
هوش مصنوعی: برخی از محققان بیان کردهاند که مفهوم این عبارت این است که باید تقسیم و تفاوت را از ذات او نفی کرد و شباهتها را از حقیقت و صفات او دور کرد و همچنین باید هر گونه شراکت را در اعمال او رد کرد.
هوش مصنوعی: توحید سه نوع است. اولین نوع توحید، توحید حق است که شامل علم خداوند به یگانگی خود و برقراری ارتباط در مورد آن میشود. دومین نوع توحید، توحید بنده است که مربوط به شناخت و پذیرش بندگان نسبت به یگانگی خدا و حکم او در رابطۀ با بندگان است. سومین نوع، توحید خلق است که به دانش بندگان درباره یگانگی خداوند و بیان آن اشاره دارد. این توضیحات درباره توحید به صورت مختصر و بدون اضافهگویی بیان شده و معانی مختلفی از سوی پیران در این زمینه وجود دارد.
هوش مصنوعی: ذوالنون را درباره توحید سؤال کردند. او گفت: توحید یعنی اینکه بکوشی بفهمی قدرت خدا در همه چیز موجود است ولی با ترکیب و مزاج نیست. آفرینش خدا با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست و علت وجود هر چیزی، آفرینش اوست. آفرینش او حد و مرزی ندارد و هر تصوری که در ذهن تو شکل بگیرد خداوند متعال بر خلاف آن است.
هوش مصنوعی: جُنَید درباره توحید گفته است که خداوند را باید به عنوان یک حقیقت یگانه شناخت؛ او یکی است و نه از کسی به وجود آمده و نه کسی از او زاده شده است. همچنین باید از هر نوع تضاد، مقایسه و تصوری درباره او پرهیز کرد. او مانند هیچ چیز دیگری نیست و در عین حال شنوا و بیناست.
هوش مصنوعی: از جنید پرسیدند درباره توحید، او گفت: توحید به معنای حالتی است که در آن رسوم و قوانین دنیوی بیارزش میشوند و همه دانشها ناچیز به نظر میآیند. خداوند در این حالت همانگونه است که از ازل بوده است.
هوش مصنوعی: جنید میگوید وقتی عقل خردمندان به اوج خود در درک توحید برسد، از شگفتی به جای میماند و ناتوان از بیان میشود.
هوش مصنوعی: حُصْری میگوید در اصول توحید، پنج نکته وجود دارد: نخست، ایجاد نکردن چیزی که جدید است؛ دوم، در نظر گرفتن قدیم به عنوان یک واحد؛ سوم، قطع ارتباط با برادران؛ چهارم، جدا شدن از وطن و سرزمین خود؛ و پنجم، فراموش کردن آنچه را که میدانند و آنچه را که نمیدانند.
هوش مصنوعی: منصور مغربی نقل میکند که در صحن جامع منصور در بغداد حضور داشته و شخصی به نام حصری درباره توحید صحبت میکرد. او میگوید که در آن حال، دو فرشته را دید که به آسمان میرفتند و یکی به دیگری گفت: "آنچه که این مرد میگوید علم است نه توحید." این در حالی بود که او در حالت میان خواب و بیداری به سر میبرد.
هوش مصنوعی: فارِس میگوید که توحید به معنای رها کردن واسطهها در زمانهای خاصی است، و در زمانهایی که احکام برقرار میشود، بازگشت به آنها لازم است. همچنین، این شناخت باید به انسان کمک کند تا خوبیها را از بدیها، و سعادت را از شقاوت تشخیص دهد.
هوش مصنوعی: شبلی میگوید که توحید، واقعاً ویژگی کسی است که ایمان واقعی دارد و این ویژگی به نوعی زینت و زیور مؤمن محسوب میشود.
هوش مصنوعی: جُنَید در پاسخ به سوالی درباره توحید خاص، گفت که بنده، خود را در برابر سرنوشت و تقدیر الهی قرار میدهد تا احکام قدرت خدا را درک کند. در عمق توحید او، بنده به فناء و نابودی خود میرسد و از نفس و دعوت خلق فاصله میگیرد. او به حقایق وجود و یکتایی خدا در قرب الهی میرسد و از حس و حرکت خود گزیده میشود. در نهایت، سرنوشت بنده به حالت اولیهاش برمیگردد، به گونهای که به حالتی میرسد که پیش از وجودش بوده است و همانگونه خواهد بود.
هوش مصنوعی: بوشنجی را درباره توحید سوال کردند و او پاسخ داد که صفات خداوند با صفات مخلوقات یکی نیست.
هوش مصنوعی: سهل بن عبداللّه در مورد توحید توضیح داد که ذات خداوند به علم کامل توصیف میشود و در دنیا نمیتوان او را دید، در حالی که وجود او به حقیقت ایمان مربوط میشود. او نه حد و مرز دارد و نه در چیزی حلول میکند. در آخرت، خداوند به طور واضح دیده خواهد شد و در ملک و قدرت او، مخلوقها از درک ذات حقیقیاش محروماند. خداوند خود را از طریق نشانههایش به مردم نشان میدهد و دلها او را میشناسند، اما عقل نمیتواند او را درک کند و مؤمنان با چشمان خود، او را نمیبینند و از احاطه و فهم او ناتوان هستند.
هوش مصنوعی: جنید بیان کرد که بهترین و والاترین بیان در مورد یکتاپرستی این است که ابوبکر صدیق (رضی الله عنه) گفت: خداوندی که پاک و بیعیب است، تنها کسانی را به شناخت خویش هدایت میکند که به ناتوانی خود در درک آن معرفت پی برده باشند.
هوش مصنوعی: استاد امام رحمهالله میفرمایند که صدّیق رضیالله عنه با این سخن به دنبال این نبود که او را نشناسند، بلکه از نظر محقّقان، ناتوانی از شناختن حقیقی، ناشی از عدم توانایی نسبت به موجودات است نه نسبت به چیزهای غیرموجود. به عبارتی، اگر کسی بخواهد نشسته بماند و نتواند، این ناتوانی به دلیل این است که هیچ فعلی از او انجام نمیشود، در حالی که نشستن خود یک حالت موجود است. به همین صورت، عارف نیز در فهم و شناخت خداوند عاجز است، چرا که شناخت حقیقت وجود دارد و شناخت او امری ضروری است. برای افرادی که به این مرحله رسیدهاند، شناخت خداوند در نهایت برای عارف ضروری است. زیرا اگر چه در ابتدا ممکن است شناختی از خدا باشد، اما در مقایسه با شناخت حقیقی صدّیق رضیالله عنه، آن شناخت اهمیت چندانی ندارد، مانند روشنایی چراغی که در شب روشن است و هنگامی که صبح میشود و آفتاب میتابد، نور چراغ در مقایسه با نور آفتاب بیاهمیت میشود.
هوش مصنوعی: جُنَیْد میگوید توحیدی که صوفیان به آن پایبند هستند این است که باید قدم را از هر حادثهای جدا کرد و از مرزهای نفس فراتر رفت. باید به ترک دنیا و خواستههای خود پرداخته و تمام آنچه را که میداند و آنچه را که نمیداند، رها کند تا حقیقت در همهچیز نمایان شود.
هوش مصنوعی: یوسف بن حسین میگوید که کسی که در دریای توحید غوطهور شود، هرگز تشنگیاش برطرف نخواهد شد.
هوش مصنوعی: جُنَیْد بیان میکند که علم توحید از وجود خداوند جداست و وجود خداوند مستقل از علم او است.
هوش مصنوعی: جنید میگوید که نزدیک بیست سال است که علم توحید را به صورت جدی مورد بررسی و مطالعه قرار دادهاند و مردم در حاشیههای این موضوع دربارهاش صحبت میکنند.
هوش مصنوعی: شبلی میگوید هر کسی که به کمی از علم توحید درک پیدا کند، متوجه میشود که از تحمل سنگینی آنچه بر دوش اوست ناتوان است.
هوش مصنوعی: ابنصُر سرّاج میگوید: شبلی را سوال کردند و خواستند از توحید خالص با زبان ساده صحبت کند. او گفت، وای بر شما! هرکسی که از توحید سخن بگوید با کلمات، ملحد (کافر) است. و هرکس که به آن اشاره کند، ثَنوی (دوگانهپرست) است. همچنین، هرکسی که به آن اشاره کند تا بپرستد، بتپرست است. کسی که درباره آن صحبت کند، غافل است و هر که در برابر آن سکوت کند، جاهل است. اگر کسی تصور کند به آن رسیده، در واقع چیزی نیافته و اگر کسی اشاره کند که آن نزدیک است، در حقیقت دور است. هر کس که از خود وجد و حال نشان دهد، در واقع چیزی نیافته است. هر چیزی که با خیال تمییز یابد و با عقل درک شود، در حقیقت همچون خودتان متولد و ساخته شده است. هیچچیز مانند او نیست و او شنوا و بیناست.
هوش مصنوعی: یوسف بن الحسین میگوید توحید واقعی زمانی حاصل میشود که انسان در دل و روح خود به گونهای تجربه کند که گویی در مسیر تقدیر الهی ایستاده است و احکام قدرت خداوند در عمق توحید به او میرسد. در این حالت، فرد از خود بیخبر میشود و درک نمیکند که اکنون چه لحظهای را میگذرانند، بلکه همچنان در حال و وضعیت خود مانند گذشته خواهد بود.
هوش مصنوعی: برخی از بزرگان معتقدند که وجود خداوند اصل و حقیقت است و آفرینش تنها وابسته به اوست.
هوش مصنوعی: گفته شده است که توحید به معنای دوری از اضافه کردن و نسبت دادن چیزها به خود است. یعنی نباید بگوییم که "من" و "من" و "از من" وجود دارد.
هوش مصنوعی: کسی از بوبکر طمستانی پرسید توحید چیست؟ او پاسخ داد: توحید یعنی نابودی نشانههای بشریت و خالص شدن در ذات الهی.
هوش مصنوعی: استاد ابوعلی در پایان عمرش میگفت که یکی از نشانههای تأیید توحید، صبر در برابر مشکلات و دشواریهاست. او توضیح داد که اگر در زندگی و در مواجهه با چالشها مانند آسیبها و زخمهایی که ممکن است ببینی، شاکر و ساکت باشی، این نشانهای از استقامت و ایمان توست.
هوش مصنوعی: شبلی میگوید کسی که مفهوم توحید را تنها به صورت ظاهری درک کند، هرگز حقیقت واقعی توحید را نخواهد فهمید.
هوش مصنوعی: ابوسعید خَرّاز میگوید که اولین مرحله در درک علم توحید و تحقق آن، ناپدید شدن تمام چیزها از دل انسان و پیوستن به خداوند است.
هوش مصنوعی: شبلی بکسی گفت: آیا میدانی چرا توحید تو به درستی شکل نمیگیرد؟ جواب داد: نه، گفت: زیرا تو در جستجوی او هستی.
هوش مصنوعی: گفته شده است که شخصی از میان مردم وجود داشت که با اعمال خود به وحدت خدا پی برد و همه چیز را به خدا نسبت میداد. همچنین شخص دیگری بود که از حقیقت او آگاه بود و حس او از هر چیزی که پایینتر از او بود، از بین رفته بود. او در جمع مشاهدات، بهطور پنهانی و آشکار، وجود داشت، در حالی که نمای او بهصورت تفرقه و جدایی بود.
هوش مصنوعی: از جُنید درباره توحید سوال کردند و او اینگونه پاسخ داد:
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که من از عمق قلبم آواز میخوانم و تو نیز به همان شیوهای که من میخوانم، آواز میزنی. به عبارت دیگر، هر دو ما با احساس و عشق به بیان خود میپردازیم.
هوش مصنوعی: ما همیشه در جایی بودیم که آنها بودند و آنها نیز در جایی بودند که ما بودیم.
هوش مصنوعی: سایل گفت که کلمات و خبرها از بین میروند، اما او پاسخ داد که نه، بلکه فردی که به یگانگی خداوند ایمان دارد، از نزدیکترین حالت برقراری ارتباط با او بهرهمند خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.