قالَ اللّهُ تَعالی وَ قالَ رَبُّکُمْ اُدْعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ.
انس مالک رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ گوید که پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت دعا مغز عبادتست.
استاد امام ابوالقاسم رَحِمَه اللّهُ گوید دعا کلید همه حاجتها است و راحت خداوند حاجتست و راحت درماندگان است و پناهگاه درویشان است و غمگسار نیازمندان است خداوند تعالی گروهی را بنکوهید گفت وَیَقْبِضونَ اَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللّهَ فَنَسِیَهُم یعنی دست بما بر ندارند بحاجت خویش.
سهلِ عبداللّه گوید خدای تعالی خلق را بیافرید گفت با من راز گوئید و اگر راز نگوئید بمن نگرید و اگر این نکنید از من بشنوید و اگر این نکنید بر درگاه من باشید و اگر این همه نکنید حاجت خواهید از من.
از استاد ابوعلیِ دقّاق رَحِمَهُ اللّهُ شنیدم که سهلِ عبداللّه گفت نزدیکترین دعاها باجابت دعاء حال بود و دعاء حال آن بود که خداوند وی مضطرّ بود که ویرا از آن چاره نباشد.
ابوعبداللّه الْمَکانِسی گوید نزدیک جُنَیْد بودم، زنی اندر آمد، گفت دعا کن که پسری از آنِ من گم شده است گفت برو صبر کن زن بشد و باز آمد و دعا خواست گفت صبر کن گفت صبرم برسید و طاقتم نماند دعا کن مرا جنید گفت اگر چنین است که تو میگوئی برو باز خانه شو که پسر تو باز آمد، زن بشد، پسرش باز آمده بود بشکر نزدیک جنید آمد جنید را گفتند بچه بدانستی آن باز آمدن گفت خدای عَزَّوَجَلَّ می گوید: اَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعَاهُ.
و بدانک خلافست میان مردمان که دعا فاضلترست یا خاموشی و رضا، گروهی گویند دعا بسر خویش عبادت است از قول پیامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که الدُّعاءُ مُخُّ العِبَادةِ آنچه عبادت بود بدو قیام کردن، اولیتر از ترک زیرا که حق حق است سُبْحَانَهُ وَتَعالی اگر بندۀ را اجابت نیاید و بمراد خویش نرسد باری بحقّ خدای قیام نموده باشد زیرا که دعا اظهار بندگی و درماندگی بود.
ابوحازِم اَعْرَج گوید اگر از دعا محروم مانم بر من دشوارتر باشد از آنک از اجابت.
و گروهی گفته اند خاموشی و مردگی در زیر حکم و رضا دادن بآنچه از پیش رفته است از اختیار حق سُبْحانَهُ وَتَعالی تمامتر و اولی.
واسطی ازین گفت اختیار آنچه در ازل رفتست ترا بهتر از معارضۀ وقت.
و پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ خبر داد از حق تعالی گفت هر که بذکر من مشغول گردد از سؤال، او را آن دهم که فاضلتر بود از آنک خواهندگانرا دهم.
و گروهی گفته اند بنده باید که بزبان صاحب سؤال بود و بدل صاحب رضا بود تا هر دوی بجای آورده باشی و آن اولیتر که گویند که وقتها مختلف است وقت بود که دعا فاضلتر از خاموشی بود و آن نیز هم ادبست و در بعضی احوال خاموشی فاضلتر از دعا و آن نیز هم ادبست و آن بوقت بتوان دانست زیرا که علم وقت اندر آن وقت بود چون اندر دل اشارتی یابد بدعا، دعا اولیتر و چون اشارت بخاموشی کنند خاموشی تمامتر و اگر گویند بنده باید که غافل نبود از مشاهدت خداوند خویش، اندر حال دعا، صحیح بود پس واجب بود که حال خویش را مراعات کند اگر از دعا زیادت بسطی یابد اندر وقت خویش دعا اولیتر و اگر در وقت دعا زجری با دل وی گردد و قبضی همی بیند ترک دعا اولیتر اندر وقت و اگر چنان بود که اندرین وقت دل خویش نه زیادت یابد و قبض و نه بسط و نه حاصل آمدن زجر. دعا کردن و ناکردن آنجا هر دو یکیست و اگر چنانست که درین وقت غلبه بر وی علم بود، دعا اولیتر از آنک دعا عبادتست و اگر غلبه درین وقت معرفت را بود خاموشی اولیتر و صحیح بود اگر گویند هرچه مسلمانان را در آن نصیبی بود یا حقّ سُبْحَانَه وَتَعالی را اندران حقّی بود دعا اولیتر. و هرچه حظّ نفس تو بود خاموشی اولیتر.
و در خبر می آید که بندۀ دعا کند خدای تعالی او را دوست تر دارد گوید ای جبرئیل اندر حاجت این بنده تأخیر کن که من دوست دارم که آواز وی شنوم و بندۀ بود که دعا کند و خداوند سُبْحَانَهُ او را دشمن دارد گوید جبرئیل حاجت او روا کن که من کراهیّت میدارم که آواز وی می شنوم.
و حکایت کنند که یحیی بن سعید الْقَطَان حقّ را سُبْحانَهُ وَتَعالی بخواب دید گفت یارب بسا که ترا بخوانم و اجابتم نکنی گفت یا یحیی زیرا که دوست دارم که آواز تو شنوم.
و پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت که بدان خدای که جان من بحکم اوست که بنده خدایرا بخواند و خدای بر وی بخشم باشد، ازو اعراض کند پس دیگر بار بخواند اعراض کند سه دیگر بار بخواند خدای تعالی فریشتگانرا گوید بندۀ من از دیگر کس حاجت نمی خواهد و از من می نگردد حاجت وی روا کردم.
انس مالک گوید رَضِیَ اللّهُ عَنْهُ بعهد رسول صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ مردی بود بازرگانی کردی و از شام بمدینه آمدی و از مدینه بشام شدی و با قافله نرفتی و توکّل بر خدای داشتی، وقتی از شام می آمد و بمدینه می شد دزدی فرا رسید و ویرا آواز داد که بباش بازرگان بیستاد و دزد را گفت تو دانی و مال، دست از من بدار دزد گفت مال از آن منست، من ترا خواهم بازرگان گفت از کشتن من چه خواهی مال تراست گفت نه مرا قصد بتو است گفت پس مرا زمان ده تا طهارت کنم و دو رکعت نماز کنم و دعائی بکنم دزد گفت بکن بازرگان برخاست و چهار رکعت نماز کرد و دست برداشت و گفت یاوَدُودُ یا وَدُودُ یا ذاالعَرْشِ الْمَجِیدِ یا مُبْدِیءُ یا مُعیدُ یا فَعّالٌ لِما یُریدُ اَسْأَلُکَ بِنورَ وَجْهِکَ الَّذی مَلَأَ اَرْکانَ عَرْشِکَ وَ اَسْألُکَ بِقُدْرَتِکَ اللَّتی قَدَرْتَ بِها عَلی خَلْقِکَ وَبِرَحْمَتِکَ اِلَّتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ لااِلهَ اِلّا اَنْتَ یا مٌغیثُ اَغِثْنی، یا مٌغیثُ اَغِثْنی، یا مٌغیثُ اَغِثْنی. چون از این دعا فارغ گشت سواری دید بر اسبی سپید و جامهاء سبز پوشیده و حربۀ بر دست از نور چون دزد سوار را دید دست از بازرگان بداشت و آهنگ سوار کرد چون نزدیک وی رسید سوار حمله برو برد و حربه بزد و ویرا از اسب بینداخت و نزدیک بازرگان آمد و گفت برخیز و بکش این دزد را، بازرگان گفت که تو کیستی که من هرگز هیچ کس را بنکشته ام، دلم بار ندهد بکشتن وی، این سوار با نزدیک این دزد آمد و ویرا بکشت و باز پیش بازرگان آمد و گفت بدانک من فریشته ام از آسمان سیم چون اوّل دعا کردی درهاء آسمان بجنبید گفتم کاری عظیم افتاده است بنوئی چون دیگر بار دعا کردی درهاء آسمان بگشادند و او را شراری بود همچون شرار آتش چون سه دیگر بار دعا کردی جبرئیل آمد و گفت کیست که اندوهگنی را دریابد من اندر خواستم تا من این شغل کفایت کنم و بدانک هر که این دعا بکند اندر هر اندوه و بلا و محنت که باشد خدای تعالی ویرا فرج دهد و یاری کند ویرا و بازرگان بسلامت باز مدینه آمد و بنزدیک پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ شد و قصّه بگفت و دعا بگفت پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ گفت خدای عَزَّوَجَلَّ نامهای نیکوی خویش تلقین کرده است هر که این دعا بکند اجابت کنند ویرا و هرچه خواهند بدهند.
و از آداب دعا آنست که بدل حاضر بود و غافل نباشد که روایت کنند از پیغامبر صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ که گفت بندۀ که خدایرا بغفلت خواند دعاء وی مستجاب نبود.
و از شرائط دعا آنست که لقمۀ وی حلال بود که سعد را گفت پیغامبر عَلَیْهِ الصَّلوةُ وَالسَّلامُ کسب حلال کن تا دعاء تو مستجاب بود.
و گفته اند دعا کلید حاجت است و دندانهاء او لقمۀ حلال است.
یحیی بن معاذ گوید یارب ترا چگونه خوانم و من عاصی ام و چرا ترا نخوانم و تو خداوند کریمی.
موسی عَلَیْهِ السَّلامُ بر مردی بگذشت که دعا و تضرّع همی کرد موسی گفت یارب اگر حاجت وی بدست من بودی روا کردمی، خدای تعالی وحی فرستاد به وی که من بر وی مهربان ترم از تو ولیکن او دعا می کند و گوسفندان دارد و دل وی باز آن است و من دعاء بندۀ مستجاب نکنم که دل وی بجائی دیگر باشد. موسی بدان مرد گفت مرد بدل با خدای تعالی گشت حاجت وی روا شد.
امام جعفر صادق را عَلَیْهِ السَّلامُ گفتند چونست که دعا میکنیم و اجابت نمی آید گفت زیرا که میخوانید و او را نمی دانید.
از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم که گفت یعقوب لیث را علّتی رسید که طبیبان در آن، همه درماندند و او را گفتند در ولایت تو نیک مردی است، او را سهل بن عبداللّه خوانند اگر او ترا دعا کند امید آن بود که خدای تعالی ترا عافیت دهد سهل را حاضر کردند ویرا گفت مرا دعا کن سهل گفت دعا چون کنم ترا و اندر زندان تو مظلومانند هر که در زندان تو است همه رها کن، همه رها کرد. سهل گفت یارب چنانک ذُلّ معصیت او را بنمودی عزّ طاعت ویرا بنمای و ویرا ازین رنج فرج فرست، در وقت شفا پدید آمد مالی بر سهل عرضه کردند نپذیرفت. گفتند اگر فرا پذیرفتی و همه بدرویشان نفقه کردی، وی اندر زمین نگریست، هرچه سنگ ریزه بود همه گوهر شد شاگردانرا گفت آنکس که او را این دهند مال یعقوب چه حاجت باشد او را.
صالح المُرّی بسیار گفتی هر که پیوسته دری کوبد زود بود که آنرا بازگشایند رابعه گفت تا کی گوئی این در بسته است بازخواهند گشاد کی بسته بود صالح گفت پیری جاهل و زنی دانا.
سری گوید در پیش معروف کرخی بودم، مردی برخاست و گفت یا با محفوظ دعا کن که کیسۀ از من دزدیده اند، هزار دینار تا خدای تعالی باز دهد مرد خاموش شد آنگاه معاودت کرد، و خاموش شد، سه دیگر بار معاودت کرد معروف گفت چه گویم با خدای عَزَّوَجَلَّ گویم آنچه از پیغمبران و اصفیاء خویش بازداشتی بازوده مرد گفت آخر دعا کن معروف گفت یارب هرچه او را به باشد تو او را بده.
لَیْث گوید عُقبة بن نافع را دیدم نابینا پس از آن دیدم بینا گفتم چشم تو بچه بازدادند گفت بخواب دیدم که مرا گفتند یاقَریبُ یامُجیبُ یاسَمیعَ الدُّعاءِ یالطیفاً لِمایَشاءُ رُدَّ عَلیِّ بَصَری این بگفتم خدای عَزَّوَجَلَّ چشم من باز داد.
از استاد ابوعلی شنیدم که گفت چشم من بدرد آمد اندر آن وقت که از مرو بنشابور آمدم و شش شبانروز بود تا نخفته بودم، بامدادی در خواب شدم شنیدم که کسی گفت اَلَیْسَ اللّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ بیدار شدم، چشم من درست شده بود و اندر وقت درد بشد و نیز هرگز چشم من بدرد نیامد.
از محمّدبن خُزَیمه حکایت کنند که گفت چون احمدِ حنبل فرمان یافت من باسکندریّه بودم و اندوهگن شدم، بخواب دیدم احمد حنبل را که می خرامید گفتم یا باعبداللّه این چه رفتن است، گفت رفتن خادمان بدارالسّلام گفتم خدای با تو چه کرد گفت خدای مرا بیامرزید و تاج بر سر من نهاد و نعلین زرّین در پای من کرد و مرا گفت یا احمد این منزلت ترا بدانست که گفتی قرآن کلام من است ناآفریده پس مرا گفت یا احمد مرا بخوان بدان دعاها که بتو رسیده است از سفیان ثوری و تو اندر دنیا آن دعا کردی گفتم یارَبَّ کُلِّ شَیْءٍ بِقُدْرَتِکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ اِغْفِرْلِی کُلِّ شَیْءٍ وَلا تَسْأَلْنی عَنْ شَیْءٍ. گفت یا احمد اینک بهشت اندر شو در بهشت شدم.
گویند جوانی دست اندر لباس کعبه زده بود و می گفت: اِلهی لا لَکَ شَرِیْکُ فَیُْؤتی وَلاوَزیرٌ فَیُرشی اِنْ اَطَعْتُکَ فَبِفَضْلِکَ فَلَکَ الْحَمْدُ وَاِنْ عَصَیْتُکَ فَبِجَهلی ولَکَ الحُجَّةُ عَلیَّ فَبِاِثْباتِکَ حَجَّتَکَ عَلیَّ وَاِنْقِطاعِ حُجَّتی لَدَیْکَ اِلّا غَفَرْتَنی آن شنید که هاتفی گفت ای جوانمرد آزاد شدی از آتش دوزخ.
و گفته اند فائدۀ دعا اظهار نیازست پیش خدای عَزَّوَجَلَّ و الّا خدای تعالی آنچه خواهد کند.
و گفته اند دعاء عام بگفتار بود و دعاء زاهدان بافعال بود و دعاء عارفان باحوال.
و گفته اند بهترین دعاها آنست که از اندوهی خیزد.
کسی ازین طایفه گفتست چون از خدای حاجتی خواهی بهشت خواه که بود که آن روز روز اجابت تو بود.
و گفته اند زبان مریدان گشاده بود بدعا و زبان محققّان از آن بسته بود.
واسطی را گفتند دعا کن گفت ترسم که اگر دعا کنم گویند اگر این میخواهی که ما ترا نهاده ایم ما را متّهم داشتۀ و اگر آن میخواهی که ترا نیست نزدیک ما، ثناء بد کرده باشی و اگر رضا دهی کار تو میرانیم چنانک قضا کرده ایم.
از عبداللّهِ مُنازِل حکایت کنند که وی گفت پنجاه سالست تا هیچ دعا نکرده ام و نخواسته ام تا هیچکس مرا دعا کند.
و گفته اند دعا نردبان گناه کارانست.
و گفته اند دعا رسالت دادن بود تا دوستان بیکدیگر نامه نویسند کار نیک بود.
و گفته اند زبان گناه کاران اشک بود.
از استاد ابوعلی شنیدم گفت گناه کار چون بگرید بخدای تعالی نامه نبشته باشد و اندرین معنی گفته اند:
دُموعُ الفَتی عمّا یُجِنُّ تُتَرْجِمٌ
وَاَنفاسُهُ یُبْدینَ مَا القَلبُ یَکْتُمُ
کسی دیگر گوید ازین طایفه، دعا دست بداشتن گناه بود.
و گفته اند دعا زبان آرزو بود بدوست.
و گفته اند دستوری بدعا از جملۀ عطا باشد.
کتّانی گوید هرگز خدای بندگانرا زبان گشاده نکند بعذر تا در مغفرت گشاده نکند.
و گفته اند دعا، ترا بحضرت آرد و عطا، ترا از حضرت برگرداند و بر درگاه بودن تمامتر از آنک بازگشتن.
و گفته اند دعا سخن گفتن بود رویاری با حقّ تَعالی بزبان شرم.
و گفته اند شرط دعا ایستادن بود با قضا بوصف رضا.
و گفته اند از خدای اجابت چون چشم داری و راه اجابت ببستۀ بزلّتها.
یکی را گفتند مرا دعا کن. گفت ترا این بیگانگی بس که میان تو و او، واسطۀ می باید.
حکایت کنند که زنی بنزدیک تقیّ بن مَخْلَد آمد و گفت پسری از آنِ من بروم اسیر مانده است، هیچ چیز ندارم مگر سرائی و آنرا نتوانم فروخت اگر اشارتی کنی تا مگر کسی او را باز خرد که مرا بشب و روز خواب و قرار نیست تقی گفت تو بازگرد تا من بنگرم تا چه توانم کرد سر در پیش افکند و لبش می جنبید روزی چند بود این زن آمد و پسر با وی بود و شیخ را دعا میکرد گفت پسرم بسلامت بازآمد و حدیثی دارد با تو خواهد گفت این جوان گفت اندر دست یکی افتاده بودم از ملوک روم با گروهی اسیران. و وی کسی بر ما گماشته بود و هر روز ما را بصحرا بردی تا او را خدمت کردیمی پس با بند باز آوردی روزی همی آمدیم پس از نماز شام با این موکّل که بر ما بود، بند از پای من گشاده شد و بر زمین افتاد اندر فلان روز و فلان وقت و فلان ساعت موافق افتاد آن وقت را که زن، نزدیک شیخ آمده بود و دعا کرده، آنگاه آنکس که بر ما موکّل بود برخاست و مرا بانگ کرد که این بند چرا بشکستی گفتم نه، خود از پای من فرو افتاد موکّل متحیّر بماند و خداوند خویش را بگفت و آهنگر را بخواند دیگر باره بند برنهادند گامی چند فرا شدم بند از پای من بیفتاد همه عجب بماندند از آن رهبانانرا بخواندند و با من گفتند ترا مادر هست گفتم هست گفتند دعاء او اجابت بودست، خدای ترا رها کرد، ما باز نتوانیم داشت، مرا توشه بساختند و با صحبتی گسیل کردند تا بشهر مسلمانان. واللّهُ اَعْلَم.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در متن، دعا به عنوان یکی از مهمترین عبادات و کلید پذیرش حاجات از سوی خداوند معرفی شده است. پیامبر اسلام، صلی الله علیه وسلم، دعا را مغز عبادت میداند و اهمیت ارتباط بین بنده و خدا را بیان میکند. دعا نهتنها ابزاری برای درخواست حاجت است، بلکه ابراز نیاز و عبودیت نسبت به خداوند نیز به شمار میآید. همچنین در بحث دعا، به شرایط و آداب آن، مانند طلب حلال و حضور قلب اشاره میشود.
از اقوال علمای پیشین بیان میشود که دعا باید با نیت خالص و توجه به خداوند انجام شود و افعال و حالات مختلف در زمان دعا میتواند تأثیرگذار باشد. همچنین در داستانها و مثالهای مختلف، مؤثر بودن دعا و اجابت آن در حالات اضطرار و تنگناها نشان داده میشود.
در نهایت، دعا به عنوان ابزاری برای نزدیکی به خداوند و ابراز نیازهای انسانی معرفی میشود و تأکید میشود که دعا باید با ایمان و توجه به خداوند انجام گیرد تا مورد قبول واقع شود.
هوش مصنوعی: خداوند متعال فرموده است: «پروردگارتان میگوید: مرا بخوانید تا به شما پاسخ دهم.»
هوش مصنوعی: انس مالک میگوید که پیامبر اسلام فرمودند دعا، هسته و جوهر عبادت است.
هوش مصنوعی: استاد امام ابوالقاسم رحمتهالله میفرماید دعا کلید تمام خواستههاست و آرامش خداوندی است که به نیازمندان کمک میکند و پناهی برای درویشان و تسکیندهنده غمها و نیازهاست. خداوند متعال گروهی را نکوهش کرده و میفرماید: آنها دستشان را از درخواست کردن برمیدارند و خدا را فراموش میکنند، بنابراین خودشان نیز فراموش خواهند شد.
هوش مصنوعی: عبدالله سهل میگوید خداوند عالم انسانها را خلق کرد و به آنها فرمود که با من راز و نیاز کنند. اگر راز و نیاز نکردید، به من نگاه نکنید. اگر این کارها را انجام ندادید، فقط به من گوش دهید. و اگر حتی این را هم نکردید، در درگاه من بایستید. و اگر هیچ یک از این کارها را نکردید، از من حاجت بخواهید.
هوش مصنوعی: از استاد ابوعلی دقّاق شنیدم که سهل عبدالله گفته است نزدیکترین دعاهایی که مورد قبول واقع میشوند، دعاهایی هستند که در حالت اضطرار و نیاز به خداوند انجام میگیرند. دعا در چنین حالتی، به این معناست که شخص به شدت به کمک و یاری خداوند نیاز دارد و جز او هیچ چارهای برای او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: ابوعبداللّه مکانسی میگوید: نزد جُنید بودم که زنی وارد شد و از او خواست دعا کند زیرا پسری از او گم شده بود. جنید به او گفت که صبر کند. زن رفت و بعد از مدتی دوباره آمد و درخواست دعا کرد. جنید به او گفت صبر کن. زن گفت که صبرم تمام شده و طاقتم دیگر نمانده است، پس دعا کن. جنید گفت: اگر اینطور است، به خانهات برگرد که پسرت بازگشته است. زن رفت و در واقع، پسرش برگشته بود. او با شکرگزاری به نزد جنید آمد و جنید را به خاطر این مسئله ستودند. جنید گفت: خداوند میفرماید: «آیا کسی هست که در سختیها دعا کند و پاسخ داده شود؟»
هوش مصنوعی: میان مردم نظرات مختلفی دربارهی اهمیت دعا و سکوت و رضایت وجود دارد. برخی معتقدند که دعا از مهمترین نوع عبادت است و به استناد حدیثی از پیامبر اسلام، دعا را «مغز عبادت» میدانند. بر این اساس، عبادت کردن و دعا کردن از ترک این اعمال بهتر است، زیرا خداوند بزرگ و بینیاز است و حتی اگر دعا کردن به خواسته فرد نرسد، آن شخص با دعا کردن به خداوند، نشان میدهد که بندهای مطیع و درمانده است.
هوش مصنوعی: ابوحازم اَعْرَج میگوید اگر از دعا کردن محروم شوم، برای من این وضعیت سختتر از این است که دعاهایم اجابت نشوند.
هوش مصنوعی: برخی بر این باورند که سکوت و پذیرش در برابر آنچه که قبلاً رخ داده است، از اختیار و اراده الهی کاملتر و مناسبتر میباشد.
هوش مصنوعی: واسطی از این سخن میگوید که آنچه در طول تاریخ و از ابتدا برای تو مقدر شده، ارجحتر از هر نبرد و چالشی است که در زمانه فعلی با آن روبرو هستی.
هوش مصنوعی: پیامبر (صلاة الله علیه و آله) از طرف خداوند خبر داد که هر کس به یاد من مشغول شود، از سوالات و درخواستها بینیاز خواهد شد و من به او چیزی میدهم که از آنچه به دیگر درخواستکنندگان میدهم، بهتر و برتر است.
هوش مصنوعی: برخی معتقدند که بنده باید به زبان پرسشگر صحبت کند و با رضایت او هماهنگ باشد تا هم از دعا و هم از خاموشی بهرهمند شود. در مواقع مختلف، دعا ممکن است از خاموشی بهتر باشد و در مواقعی هم خاموشی بر دعا تقدم دارد که این به ادب وابسته است. وقت و مناسبت اهمیت دارد و بنده باید در دعا توجه به حالت خود داشته باشد. اگر در حین دعا احساس آرامش و یافتن ارتباط با خداوند را تجربه کند، دعا اولویت دارد. اما اگر در زمان دعا دچار اضطراب یا ناخوشی شود، بهتر است دعا را ترک کند. اگر در آن لحظه هیچ کدام از این حالات را تجربه نکند، دعا و خاموشی در آن زمان تفاوتی ندارند. اگر در این حالت شناخت و آگاهی غالب باشد، دعا اولویت دارد، اما اگر معرفت و شناخت غالب شود، خاموشی مناسبتر است. همچنین، به هر نسبتی که مسلمانان در آن دعا مورد بهرهبرداری قرار گیرند، دعا مقام بالاتری دارد، در حالی که هر چیزی که مایه نفع شخصی باشد، خاموشی نامناسبتر است.
هوش مصنوعی: در روایت آمده است که وقتی بندهای دعا میکند، خداوند متعال او را بیشتر دوست دارد و به جبرئیل میفرماید: "ای جبرئیل، در برآورده کردن حاجت این بنده تأخیر کن، زیرا من دوست دارم صدای او را بشنوم." اما اگر بندهای دعا کند و خداوند از او کراهت داشته باشد، به جبرئیل میگوید: "حاجت او را برآورده کن، زیرا من از شنیدن صدای او خوشنود نیستم."
هوش مصنوعی: داستانی هست که یحیی بن سعید القطان خواب دید و در خواب به خداوند گفت: "پروردگارا، گاهی من تو را میخوانم و تو دعای مرا قبول نمیکنی." خدا در پاسخ به او فرمود: "ای یحیی، من دوست دارم صدای تو را بشنوم."
هوش مصنوعی: پیامبر فرمود که به آن خدایی که جان من به دست اوست، اگر بندهای از او درخواست کند و خداوند به او توجه نکند، اگر دوباره درخواست کند و باز هم خداوند به او توجهی نکند، و حتی اگر بار سوم هم درخواست کند، در این صورت خداوند به فرشتگان میگوید که بندهام از هیچ کس دیگری درخواست کمک نمیکند و به من نگاه میکند، بنابراین حاجت او را روا کردهام.
هوش مصنوعی: انس مالک میگوید که شخصی به نام رَضیَ اللّهُ عَنْهُ به عنوان یک بازرگان از شام به مدینه سفر کرد. او از شام برنگشت و با کاروانی همراه نشد، بلکه به خدا توکل کرد. در حین بازگشت از شام، دزدی او را صدا کرد و از او خواست که بایستد. این بازرگان به دزد گفت که دارایی او متعلق به خود اوست و از جانش بیمی ندارد. دزد به او گفت که قصد جانش را دارد، اما بازرگان از او خواست که فرصتی بدهد تا طهارت کند و دو رکعت نماز بخواند. دزد با این درخواست موافقت کرد. بازرگان نماز خواند و دعاهایی به درگاه خداوند کرد. پس از اتمام دعا، سوارکاری را دید که بر اسب سپیدی سوار بود و لباس سبز پوشیده بود. این سوار وقتی دزد را دید، از بازرگان فاصله گرفت و به سمت دزد حمله کرد و او را از اسب به زمین انداخت. سپس به نزد بازرگان آمد و از او خواست که دزد را بکشد. اما بازرگان گفت که او هرگز کسی را نکشته و دلش به کشتن دزد راضی نیست. سوار به سمت دزد رفت و او را کشت و سپس به بازرگان گفت که او فرشتهای از آسمان است. او توضیح داد که هنگام دعا کردن بازرگان، آسمانها به جنبش درآمدند و او به زمین فرستاده شده است تا به بازرگان کمک کند. سوار ادامه داد که هر کس این دعا را بخواند و در اوج اندوه و محنت باشد، خداوند فرج و یاری به او خواهد داد. بازرگان با سلامت به مدینه بازگشت و به نزد پیامبر صلى الله علیه و سلم رفت و داستان را تعریف کرد. پیامبر فرمود که خداوند نامهای نیکوی خود را آموزش داده است و هر کسی که این دعا را بخواند، مورد اجابت قرار میگیرد و حاجت او برآورده خواهد شد.
هوش مصنوعی: از آداب دعا این است که فرد در هنگام دعا توجه کامل داشته باشد و غافل نباشد. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) آمده است که اگر بندهای خدا را به طور غافلانه بخواند، دعایش مورد قبول نخواهد بود.
هوش مصنوعی: یکی از شرایط دعا این است که غذا و لقمهای که میخورد حلال باشد. پیامبر اکرم (ص) به سعد گفت که کسب حلال داشته باشد تا دعاهای او مستجاب شود.
هوش مصنوعی: گفته میشود که دعا به عنوان وسیلهای برای برآورده شدن خواستهها شناخته میشود و یکی از شروط لازم برای آن، خوردن لقمهای حلال است.
هوش مصنوعی: یحیی بن معاذ میگوید: ای پروردگار، چگونه میتوانم تو را بخوانم در حالی که گناهکار هستم؟ و چرا از تو درخواست نکنم در حالی که تو خداوند بخشندهای؟
هوش مصنوعی: موسی (علیهالسلام) در حین عبور از کنار مردی دید که در حال دعا و تضرع است. موسی به خدا گفت: "اگر حاجت این مرد به دست من بود، به او کمک میکردم." خداوند به موسی وحی فرمود که من بر او رحم و محبت بیشتری دارم، اما او دعا میکند در حالی که داراییهایی مثل گوسفند دارد و دلی غیر از خداوند دارد. من دعای بندهام را اجابت نمیکنم زیرا قلبش به جاهای دیگری متوجه است. موسی به آن مرد گفت که با دلش به پیشگاه خداوند برود و در نتیجه، حاجت او برآورده شد.
هوش مصنوعی: امام جعفر صادق (علیهالسلام) فرمودند: زمانی که دعا میکنید و دعایتان مستجاب نمیشود، دلیلش این است که دعا میکنید ولی خداوند را به خوبی نمیشناسید.
هوش مصنوعی: استاد ابوعلی دقّاق میگوید که یعقوب لیث به بیماریای مبتلا شد که پزشکان نمیتوانستند آن را درمان کنند. آنها به او گفتند که در دیار او فرد نیکوکاری به نام سهل بن عبداللّه وجود دارد که میتواند به او دعا کند. یعقوب از سهل درخواست کرد تا برایش دعا کند. سهل در پاسخ گفت که دعا چگونه کنم در حالی که بسیاری در زندان تو مظلوم هستند و باید آنها را آزاد کنی. یعقوب نیز همه زندانیان را آزاد کرد. سپس سهل از خداوند خواست که اگر ذلت معصیت به یعقوب نمایانده شده، عزت طاعت را هم به او نمایان کند و از رنج او گشایش بخشد. در آن لحظه یعقوب شفا یافت و به سهل مالی تقدیم کردند که او نپذیرفت و گفت اگر این مال را بگیرد و بین درویشان پخش کند، چه نیازی به پول دارد؟ سپس نگاهی به زمین انداخت و دید که تمام سنگریزهها به گوهر تبدیل شدهاند و به شاگردانش گفت که کسی که چنین مالی به او دادهاند، چه نیازی به پول دارد.
هوش مصنوعی: صالح المرّی بسیار سخن گفت که هر کسی که به طور مداوم به در بخورد، به زودی آن در را باز میکنند. رابعه پاسخ داد تا کی این را بگویی که این در بسته است و بالاخره باز خواهد شد، چه زمانی این در بسته بود؟ صالح گفت: یک پیر نادان و یک زن آگاه.
هوش مصنوعی: روزی معروف کرخی در حال سخنرانی بود که مردی از جمعیت برخاست و از او خواست که برایش دعا کند، زیرا کیسهای با هزار دینار پول از او دزدیده شده بود. معروف در ابتدا ساکت ماند، سپس دوباره مرد درخواستش را تکرار کرد. معروف باز هم خاموش ماند و این اتفاق سه بار تکرار شد. در این زمان معروف گفت: "چیزی که من باید با خدا بگویم این است که هرچه از پیامبران و اولیای خود گرفتهای، به او برگردان." مرد در پاسخ گفت: "پس حداقل برای من دعا کن." معروف در نهایت گفت: "خداوندا، هرچه برای او مناسب است، به او عطا کن."
هوش مصنوعی: لَیْث میگوید: عقبه بن نافع را دیدم که نابینا بود و سپس او را دیدم که بینا شده است. از او پرسیدم که آیا چشمهایت را دوباره به تو بازگرداندند؟ او جواب داد که هنگام خواب دعایی کرده بود. او گفت: "ای نزدیک، ای پاسخدهنده، ای شنونده دعاها، ای لطیف، به آنچه میخواهد، از تو خواستهام که بیناییام را به من برگردانی." او این دعا را کرد و خداوند، عزّوَجلّ، چشمش را باز کرد.
هوش مصنوعی: استاد ابوعلی میفرمود که وقتی از مرو به بنشابور میرفتم، چشمش درد گرفت و شش روز و شب بدون خواب گذراند. یک صبح در خواب شنید که کسی میگوید آیا خداوند بندهاش را کافی نیست؟ با بیدار شدن از خواب، چشمش بهبود یافت و دیگر هیچگاه درد نگرفت.
هوش مصنوعی: روایت شده است که محمد بن خزیمه میگوید: زمانی که احمد حنبل در قید حیات بود و من در اسکندریه بودم، بسیار ناراحت شدم. در خواب احمد حنبل را دیدم که در حال حرکت است. از او پرسیدم: "ای عبد الله، این چه حرکتی است؟" او پاسخ داد: "حرکت خادمان به سوی دارالسلام است." سپس از او پرسیدم: "خدا با تو چه کرد؟" او گفت: "خدا مرا بخشید و تاجی بر سرم نهاد و نعلین زرین در پایم قرار داد و به من گفت: ای احمد، این مقام را به خاطر آن دانستی که گفتی قرآن کلام من است و ناآفریده است. سپس گفت: ای احمد، دعای آنچه به تو رسیده است از سفیان ثوری را بخوان." من گفتم: "پروردگار، ای رب همه چیز، به قدرتت بر همه چیز، مرا ببخش و از من درباره هیچ چیز نپرس." او گفت: "ای احمد، اکنون به بهشت وارد شو." و من به بهشت رفتم.
هوش مصنوعی: گویند جوانی به لباس کعبه دست زده و میگفت: ای خداوند، برای تو هیچ شریکی نیست. اگر که از تو اطاعت کنم، این به فضل و کرمت است و شایسته ستایش توست؛ و اگر نافرمانی کنم، این بر اثر نادانی من است و تو بر من حجت و دلیلی داری. فقط اگر حجت تو را بر من اثبات کنی، و حجت من در پیش تو قطع شود، تنها در این صورت است که اگر مرا ببخشی، حایز رحمت تو خواهم بود. ناگهان شنید که صدایی گفت: ای جوان، تو از آتش دوزخ آزاد شدی.
هوش مصنوعی: گفتهاند که فایده دعا این است که انسان نیاز خود را به خداوند نشان دهد و در واقع، خداوند هر چه را بخواهد انجام میدهد.
هوش مصنوعی: گفته شده است که دعا به دو صورت بیان میشود: دعا عمومی با کلمات و صحبتهاست، در حالی که دعا زاهدان با اعمال و رفتارهایشان و دعا عارفان با حالات درونی و تجربیات معنوی آنها بیان میشود.
هوش مصنوعی: بهترین دعاها آنهایی هستند که از دل اندوه و غم ناشی میشوند.
هوش مصنوعی: یکی از افراد این طایفه گفته است که وقتی از خدا خواستهای داری، به بهشت درخواست کن، زیرا روزی است که خواستهات به اجابت میرسد.
هوش مصنوعی: گفته شده است که مریدان به راحتی دعا میکردند، در حالی که محققان زبانشان از این کار بسته بود.
هوش مصنوعی: واسطی گفتند که دعا کن، اما او پاسخ داد که میترسم اگر دعا کنم، بگویند اگر چیزی که میخواهی را از ما طلب میکنی، پس ما را متهم به داشتن آن کردهای، و اگر چیزی میخواهی که در نزد ما نیست، ممکن است نشان دهنده این باشد که در مورد ما بدگویی کردهای. همچنین اگر از ما راضی باشی، ما کار تو را به شکلی که قضا و قدر به ما فرمان داده، انجام خواهیم داد.
هوش مصنوعی: عبدالله منازل نقل میکند که او از پنجاه سال پیش هیچ دعایی نکرده و هرگز نخواسته که کسی هم برای او دعا کند.
هوش مصنوعی: برخی معتقدند که دعا راهی است برای نجات کسانی که گناه کردهاند.
هوش مصنوعی: گفته شده که دعا به معنای فرستادن پیام به دوستان است تا با هم ارتباط برقرار کنند و این عمل کاری نیکو به حساب میآید.
هوش مصنوعی: گفته شده است که زبان کسانی که مرتکب گناه میشوند، به مانند اشک است.
هوش مصنوعی: استاد ابوعلی فرمودند که وقتی گناهکاری بگرید، مانند این است که نامهای به خداوند متعال نوشته باشد. در این زمینه گفتههایی نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: گریههای جوانان از آنچه در دل دارند، بیانگر است و نفسهایشان نشان میدهد که قلبشان چه را پنهان کرده است.
هوش مصنوعی: دیگری از این گروه گفت که دعا کردن، باعث دوری از گناه است.
هوش مصنوعی: گفته شده است که دعا به نوعی زبان آرزو و تمنای دل انسان است.
هوش مصنوعی: گفته شده که دستوری در دعا، از جمله اعطای نعمتها به شمار میآید.
هوش مصنوعی: کتّانی میگوید: خداوند هرگز زبان بندگان را باز نخواهد کرد تا بخواهند عذرخواهی کنند، مگر اینکه در مورد بخشش و مغفرت نیز گشایش داشته باشد.
هوش مصنوعی: گفته شده است که دعا موجب میشود که تو به حضور خداوند نزدیک شوی و زمانی که دعوت میشوی، نعمتها به تو داده میشود. از این رو، بودن در آستان خداوند مهمتر از آن است که بخواهی از آنجا برگردی.
هوش مصنوعی: گفتهاند که دعا یعنی با زبان شرم و فروتنی با خداوند صحبت کردن.
هوش مصنوعی: گفتهاند که برای دعا کردن، باید با آرامش و راضی بودن به آنچه که خدا مقدر کرده است ایستاد.
هوش مصنوعی: گفتهاند که وقتی خداوند دعا را اجابت میکند، چشم خود را به سوی او میدوانی و راه اجابت نیز بسته به فضل و رحمت اوست.
هوش مصنوعی: یکی از افراد از دیگری خواسته بود که برایش دعا کند. او پاسخ داد که این بیگانگی کافی است که برای نزدیک شدن به خدا، میان تو و او واسطهای وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: روزی زنی به نزد تقی بن مخلد آمد و گفت که پسرش اسیر شده و او هیچ ممتکی ندارد به جز یک خانه که نمیتواند آن را بفروشد. او از تقی خواست که راه حلی پیشنهاد کند تا شاید کسی بتواند پسرش را آزاد کند. تقی به او گفت که به خانهاش برگردد و او را مد نظر خواهد داشت. زن سرش را پایین انداخت و با دلتنگی رفت. چند روز بعد، زن دوباره به دیدن تقی آمد و پسرش را با خود آورد و از او قدردانی کرد. پسر گفت که در دست یکی از ملوک روم اسیر بوده و برای او خدمت میکردهاند. روزی، در حینی که در بیابان بودند، بند پای او به طور معجزهآسا از پایش افتاد. وقتی از او پرسیدند که چرا بندش را شکسته، او گفت که هیچکس این کار را نکرده و بند خودبهخود افتاده است. موکّل آنان شگفتزده شد و به زیارت اهل دین فراخواند. سپس گفتند که دعای مادرش مورد قبول واقع شده و خداوند او را آزاد کرده است. به او امکاناتی دادند و او را به سوی شهر مسلمانان فرستادند. خداوند بهتر میداند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.