پیر کعنان چمنی گوشه ی بیت الحزن است
هر کجا بوی گلی باد رساند چمن است
هر که از بندگی خویش مرا باز خرد
بنده ی اویم اگر زاهد و گر برهمن است
حد حسن تو به ادراک نشاید دانست
این سخن نیز به اندازه ی ادراک من است
هر کسی را قدم ما نبود در ره عشق
هر که در جامه ی ما بود گدای کفن است
عشق از آدم و حوا متولد شده است
تازه بر خاسته این شعله آتش کهن است
صله شعر به عرفی شکر آرد طوطی
خبرش نیست که او طوطی شکر شکن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالاتی از عشق و عرفان پرداخته است. شاعر در ابتدا به زندگی در کنار پیر کعنان و حضور در جایی با نام بیت الحزن اشاره میکند. او به باز بودن فضای عشق و آزادی در آن اشاره دارد و بیان میکند که هر کسی که از بندگی خود آگاه شود، بنده حقیقی عشق است. همچنین، به محدودیت ادراک انسان دربارهی زیباییها و عشق اشاره کرده و میگوید که عشق از آغاز خلقت انسان وجود داشته است. در انتها، شاعر به ارتباط شعر و عرفان اشاره میکند و یادآور میشود که برخی هنوز از درک این معانی دورند.
هوش مصنوعی: پیر کنعان در گوشهای از مکانی به نام بیت الحزن نشسته است و هر جا که نسیمی بوی گلی را به همراه داشته باشد، آنجا چمنی است که زیبایی و طراوتی دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به من آگاهی دهد و از حالت بندگیام خارج کند، من هم بنده او هستم، هرچند که او زاهد باشد یا از پیروان مکتب برهمن.
هوش مصنوعی: حد و اندازهی زیبایی تو را نمیتوان با درک بشناخت، و این گفته نیز به اندازهی درک من است.
هوش مصنوعی: هر کسی در مسیر عشق به اندازه ما پیشرفت نکرده و تلاش نکرده است. آنهایی که فقط به ظواهر و پوششهای ما نگاه میکنند، در واقع فقط یک فرد بیارزش و بیاحساس هستند.
هوش مصنوعی: عشق از آغاز خلقت و رابطه آدم و حوا به وجود آمده و این احساس قوی و گرم به مانند آتشی قدیمی است که دوباره جان گرفته است.
هوش مصنوعی: شعر دلنشین و زیبا به عرفی، مانند شکر است که طوطی را خوشحال میکند. اما خود طوطی از این موضوع بیخبر است و نمیداند که او طوطیای است که شکر را میشکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
باد صبح است که مشاطه جعد چمن است
یا دم عیسی پیوند نسیم سمن است
نکهت نافه مشگ است نه نافه است نه مشگ
اثر آه جگر سوخته ای همچو من است
نفس سرد گرم رو از بهر چراست؟
[...]
یارب این بوی خوش سنبل و گل با سمن است
یا نسیمی ز سر چار سوی یاسمن است
یا بخور کله تافته شمشاد است
با بخار رخ افروخته نسترن است
مگر این موسم خندیدن باغ ارم است
[...]
دوش آمد بَرِ من آنکه شب افروز منست
آمدن باری اگر در دو جهان آمدنست
آنکه سرسبزی خاکست و گهربخش فلک
چاشنی بخش وطنهاست اگر بیوطنست
در کف عقل نهد شمع که بِستان و بیا
[...]
یا رب این نکهت جانپرور مشک ختن است
یا دم غالیه زلف دلارام من است
نفس روح فزا میدمد از طرف چمن
یا صبا لخلخه جنبان گل و یاسمن است
این چه باد است که برخاست بفراشی باغ
[...]
تا ز مشک ختنت، دایره بر نسترن است
سبزهٔ خط تو آرایش برگ سمن است
از دل مشک و سمن گرد برآورد، زرشک
گرد مشک تو که برگرد گل و نسترن است
زره جعد تو را حلقه مشکین گره است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.