گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

رسید مژده و قاصد مقیم خرگه ماست

که بر گزیده توفیق، جان آگه ماست

کسی که چاه ملامت به راه می کندی

به ریسمان خود اکنون فتاده در چه ماست

ز شیخ شهر شنو درس و علم ما آموز

که هر چه رد مشایخ بود موجه ماست

خروش و ولوله ی عالمان شهرآشوب

گناه حوصله ی تنگ ظرف بی ته ماست

ز طرف درگه دارا نتیجه ای مطلب

که آستانه ی جانان دل مرفه ماست

مقیم شهپر عنقاست محمل عشاق

از این چه باک که صد کوه فتنه در ره ماست

مباش عمزده عرفی که زلف قامت دوست

جزای همت عالی و دست کوته ماست