ای که سر تا قدمم را به جنون داشته ای
تا مرا داشته ای، غرقه به خون داشته ای
سر انصاف تو گردیم که با این همه حسن
از دل ما طمع صبر و سکون داشته ای
گر دلیرانه بتازی به من ای چرخ رواست
تا تو در معرکه ای خصم زبون داشته ای
نوش کن خون دلم تا بشناسی ای خضر
که تو در چشمهٔ حیوان همه خون داشته ای
دل عرفی بخر از خویش و به خورشید فروش
تا ببینی به چه می ارزد و چون داشته ای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق عاشقانه و درد ناشی از عشق اشاره دارد. شاعر به معشوقهاش میگوید که او تمام وجودش را تحت تأثیر قرار داده و در عین زیبایی، باعث رنج و خونریزی دلش شده است. او از معشوقه میخواد که اگر واقعا دلیر است، به او حمله کند و احساساتش را صادقانه نشان دهد. در انتها، شاعر به خود و دیگران توصیه میکند که ارزش دل و احساسات را درک کنند و آنها را به چیزی باارزشتر بفروشند. در کل، شعر بر قدرت و پیچیدگی عشق تأکید دارد.
هوش مصنوعی: ای کسی که تمام وجودم را به خاطر عشق و دیوانگیات تحت تأثیر قرار دادهای، وقتی که به خاطر تو در رنج و خونریزی هستم.
هوش مصنوعی: ای انصاف، دل ما را با وجود تمام حسنهایت به آرامش و سکون رساندهای، حالا چه توقعی از ما داری؟
هوش مصنوعی: اگر با شجاعت به من حمله کنی، ای روزگار، این کار جایز است؛ زیرا تو در میدانی که با دشمنان ضعفی روبرو هستی، قدرت داری.
هوش مصنوعی: ای خضر، نوشیدن خون من را تجربه کن تا حقیقت دل شاد من را بشناسی؛ تو که در چشمهٔ حیات همواره خون و زخم داشتهای.
هوش مصنوعی: دل خود را از خودت بخر و آن را به خورشید بده تا ببینی ارزش آن چقدر است و زمانی که داشتهای چه بوده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.