نوش دارو نشأ ی علت نهد در جان ما
در خمار معجز افتد عیسی از درمان ما
آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن
صد شب یلداست در هر گوشه ی زندان ما
ما خجل اما سخن در صنعت مشاطه اشت
گر نمود کفر دارد شاهد ایمان ما
زخم ها برداشتیم و فتح ها کردیم، لیک
هرگز از خون کسی رنگین نشد میدان ما
چشم اگر باز است و گر پوشیده از هم نگسلد
آمد و رفت نظر در دیده ی حیران ما
نی ز عصمت پاک دامانیم کز ناموس و ننگ
می کند آلودگی پرهیز از دامان ما
معنی روشن برون می جوشدم عرفی ز دل
در سیاهی می نگنجد چشمه ی حیوان ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و اندیشههای شاعر در مورد زندگی و مبارزات انسانها میپردازد. شاعر به ناتوانی انسانها در درمان دردهایشان و به تبع آن، به تلاش برای یافتن راهحلها اشاره میکند. او همچنین به زخمهای روحی و اجتماعی اشاره دارد که هرچند از آنها عبور کردهاند، اما هنوز دردی در دل باقی مانده است. شاعر بر این باور است که در دنیای پر از ظلم و ناپاکی، انسان نمیتواند به طور کامل از آلودگیها فاصله بگیرد. در نهایت، او به جستجوی معانی روشن و حقیقت میپردازد، اما میداند که در دنیای تاریک و پراز چالش، این کار دشواری است.
هوش مصنوعی: در این بیت به زیبایی اشاره شده است که مشکل و درد ما نیازمند دارویی است که جان ما را نجات دهد. در حالت گیجی و سردرگمی، معجزهای چون عیسی (مسیح) میتواند به ما یاری رساند و ما را از این وضعیت رها کند.
هوش مصنوعی: شمع در این جا نماد زندگی و نور است و به آبرو و ارزش آن اشاره میکند. این جمله به این معناست که در شرایط سخت و تاریکی، هرگز نمیتوان به راحتی آبروی چیزی را از بین برد. حتی اگر شبهای زیادی در زندان بگذرد، ارزش و زیبایی وجود شمع همچنان باقی خواهد ماند و نمیتوان آن را نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: ما به خاطر هنر مشاطهگری خجالتزدهایم، اما اگر زبان به سخن بگشاییم، میدانیم که زیبایی شاهدان ما مخالف با ایمان ماست.
هوش مصنوعی: ما زخمهای زیادی را متحمل شدیم و پیروزیهای زیادی به دست آوردیم، اما هرگز میدان ما به خاطر خون کسی آلوده نشد.
هوش مصنوعی: اگر چشم باز باشد یا حتی بسته، ارتباط نگاه ما و رفت و آمد آن در دیده حیران ما هیچگاه قطع نخواهد شد.
هوش مصنوعی: ما از آنجا که پاکدامن و معصوم هستیم، هیچ آلودگی از ناموس و ننگ به ما نمیچسبد و از این امور دوری میکنیم.
هوش مصنوعی: در دل من، احساسات و افکار روشنی وجود دارد که نمیتواند در تاریکی پنهان بماند. همانند چشمهای که زلال است و نمیتواند در ظلمات محو شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جاه تو از نوایب گیتی امان ما
جان تو در امان و فدای تو جان ما
آن ماه مهر پیکر نامهربان ما
گفت ای بنطق طوطی شکّرستان ما
وقت سحر شدی به تماشای گل به باغ
شرمت نیامد از رخ چون گلستان ما
در باغ سرو را ز حیا پای در گلست
[...]
از حد گذشت قصه درد نهان ما
ترسم که ناله فاش کند راز جان ما
جایی رسید ناله که از آسمان گذشت
با او بهیچ جا نرسید این فغان ما
ما گم شدیم در طلب حی لایموت
[...]
از حد گذشت حالت جوع نهان ما
ترسم که ضعف فاش کند راز جان ما
می گفت قلیه با دل بریان برنج را
غافل مشو ز گریه و آه و فغان ما
سرگشته ایم در طلب گرده و عسل
[...]
ای حیرت صفات تو بند زبان ما
انگشت حیرت است زبان در دهان ما
جان میدهد نشان که تو در دل نشستهای
زان دلنشین بود سخن دل نشان ما
ما ذرهایم و ذات تو خورشید قدر و شأن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.