کو شورشی که صحبت شادی به هم خورد
غم خون دل بریزد و دل خون غم خورد
زهر غم تو گر بچکانم به کام خضر
آب حیات ریزد و خون عدم خورد
نازم به آن کرشمه که جای کباب و می
خون فرشته و دل مرغ حرم خورد
زخم زجاج دوست ندارد تراوشی
کو شیشهٔ دلی که به دیوار غم خورد
گر شرح کاوکاو غم او رقم کنم
دود از قلم برآید و مغز قلم خورد
می جوشدم ز هر سر مو چشمه چشمه خون
هر گه که دل به ذوق شهادت قسم خورد
نامش ز لوح همت عرفی به در نویس
آن تشنه کاب خضر ز جام کرم خورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از غم و اندوه ناشی از عشق و خویشتنداری سخن میگوید. شاعر از شور و شوقی که تحت تأثیر غم قرار گرفته، مینالد و به تأثیرات زهرآگین عشق اشاره میکند. او میگوید که غم معشوقش چنان عمیق است که حتی اگر بخواهد آن را شرح دهد، کلمات او به دود تبدیل میشوند. همچنین، شاعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره میکند و از زخمهای عاطفی ناشی از این عشق و وفاداری سخن میگوید. در نهایت، شاعر نام معشوق را بر لوح همت خود به یادگار مینویسد، و به نوعی ناملایمات و تلخیهای زندگی را در کنار اشتیاق و عشق ابراز میکند.
هوش مصنوعی: شورشی که وقتی صحبت سر شادمانی پیش میآید، غم و اندوهش را به نمایش بگذارد و دلش از غم و درد دل پر شود.
هوش مصنوعی: اگر درد و غم تو را بچشم، حتی اگر خضر، که به آب حیات معروف است، در کام من بریزد، باز هم خون عدم را مینوشم.
هوش مصنوعی: به زیبایی و جذبه آن دلربا افتخار میکنم که در جایی که باید لذت و شادابی را تجربه کرد، روح ملایم و لطیفی همچون فرشته به سر میبرد و دل مرغ حرم نیز تغذیه میشود.
هوش مصنوعی: زخم شیشهای دوست ندارد که از آن آبشار احساسات بریزد، زیرا شیشهای که بر اثر غم به دیوار برخورد کرده، دیگر تاب تحمل ندارد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم درد و غم او را به زبان بیاورم، چنان عمیق و سوزناک است که حتی جوهر قلم نمیتواند آن را تحمّل کند و از شدت اندوه، دودی برخواهد خاست و خود قلم نیز شکسته خواهد شد.
هوش مصنوعی: از هر قسمتی از بدنم، مانند چشمه، خون میجوشید هر بار که قلبم به عشق شهادت سوگند میخورد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که نام او در دفتری که نشاندهنده تلاش و ارادهاش است ثبت شده، و او همچون خضر که از جام رحمت و لطف الهی سیراب میشود، از بخششهای پروردگار بهرهمند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن را که غمگسار تو باشی چه غم خورد
و آن را که جان توئی چه دریغ عدم خورد
شادی به روی آنکه به روی تو جام می
از دست غم ستاند و بر یاد غم خورد
بر درگه تو ناله کسی را رسد که او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.