شکستن دل ما کار زور بازو نیست
هلاک اهل وفا جر به نوشدارو نیست
به عیب جویی مجنون بدم ولی گویم
خوشا دلی که تسلی به چشم آهو نیست
چنین گلی نه از این لاله زار دهر برست
وگر نیست سخن در جهان که خودرو نیست
علاچ زخم نه بازوی چاره خواست کند
سرم که همدم درد است بار زانو نیست
ز فیض طبع کسی بهره ساز شد عرفی
وگر نه چون دگران شاعر است، جادو نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر اندیشههای عمیق نویسنده درباره عشق و دردهای ناشی از آن است. شاعر به این نکته اشاره میکند که شکستن دل کار سختی نیست و اهل وفا را نمیتوان با راه حلهای سطحی تسکین داد. او به عیبجویی مجنون اشاره میکند و از دلهایی میگوید که در غم نیستند. همچنین به زیبایی و نازکی گلهای منحصر به فرد میپردازد و از زخمها و دردهایی که انسان تجربه میکند صحبت میکند. در نهایت، شاعر میگوید که بهره گرفتن از استعدادها و ذوق هنری نشاندهندهی برتری است و هر شاعری مانند دیگران نیست، بلکه باید ویژگیهای خاص خود را داشته باشد.
هوش مصنوعی: شکستن دل ما به قدرت و نیروی فیزیکی نیاز ندارد. نابودی افرادی که وفادار هستند، بدون درمان و نجات ممکن نیست.
هوش مصنوعی: من ممکن است به عیبجویی مجنون بپردازم، اما میگویم خوشا به حال آن دلی که چشم به آهو ندارد و تسلی نمیگیرد.
هوش مصنوعی: این گل خاص و زیبا از این دنیای پر از مشکلات و تلخیها نشأت نگرفته است و اگر هم حرفی در جهان وجود دارد، نمیتوان آن را نادیده گرفت.
هوش مصنوعی: درد و زخم را نمیتوان به راحتی درمان کرد، چون به نظر میرسد که من دردی را که دارم با خودم حمل میکنم و بار آن بر دوش من است.
هوش مصنوعی: اگر کسی به لطف طبع خویش به شاعری میرسد، در غیر این صورت او هم مانند دیگران فقط شاعر است و در کارش جادو و سحر خاصی وجود ندارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلی که بسته این پیرزال جادو نیست
همیشه خسته زخم جهان بدخو نیست
سرای داد ندانم کدام سوست و لیک
ز هفت پاره ی شهر حدوث زین سو نیست
نه موضع سر پنجه است دست کوته دار
[...]
به خوبی خم ابروی تو مه نو نیست
چو شمع روی تو ماه آفتاب پرتو نیست
هزار زخم کهن بر دلم ز تیغ تو هست
بیا که مرهم آن جز جراحت نو نیست
قلم به نسخ خط مهوشان بکش کامروز
[...]
دمی بشمع کرامت، چو تندی خو نیست
خطی بحرف سعادت چو چین ابرو نیست
بهای گوهر مردم بود بآب حیا
بفرق خاک کسی را که آب دررو نیست
زمغز پوچ بود پیش مرد آزاده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.