منگر به حدیث خرقهپوشان
آن سختدلانِ سستکوشان
آویخته سُبحهشان به گردن
همچون جرس از درازگوشان
از دور چو کُشتگان ببینی
از راه بگرد و رو بپوشان
از بند ریا و زرق برخیز
با ساده نشین و بادهنوشان
مفروش به ملک هر دو عالم
خاک سر کوی میْفروشان
در باغ چه خوش بود سحرگاه
ما سرخوش و بلبلان خروشان
مطرب غزل عبید برخوان
دل برده ز دستِ تیزهوشان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هرچند ز چشم زرد گوشان
سرخست رخم ز خون جوشان
ای میر همه شکر فروشان
توبه شکن صلاح کوشان
عشاق ز دست چون تو ساقی
خونابه به جای باده نوشان
در میکده غمت سفالی
[...]
جانی و دلی ز غصه جوشان
برگشت بدین نوا خروشان
ای میر همه شکر فروشان
توبه شکن صلاح کوشان
عشاق زدست تو چون ساقی
خونابه بجای باده نوشان
در میکده ی غمت، سفالی
[...]
سرمایه دِهِ گهرفروشان
دریاکش بزم باده نوشان
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.