دل همان به که گرفتار هوائی باشد
سر همان به که نثار کف پائی باشد
هجر خوش باشد اگر چشم توان داشت وصال
درد سهلست اگر امید دوائی باشد
دامن یار به دست آر و ره میکده گیر
نشناس اینکه به از میکده جائی باشد
هوس خانقهم نیست که بیزارم از آن
بوریائی که در او بوی ریائی باشد
صوفی صافی در مذهب ما دانی کیست
آن که با بادهٔ صافیش صفائی باشد
پیر میخانهام از خانه برون کرد مگر
ننگ دارد که در آن کوچه گدائی باشد
چه کند گر نکشد محنت و خواری چو عبید
هر که را دل متعلق به هوائی باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احوالات عاشقانه و عشق به میخانه و دلدادگی میپردازد. شاعر میگوید بهترین حالت دل، آن است که به عشق و حال و هوای خاصی گرفتار باشد. او همچنین اشاره میکند که فاصله و هجران بین معشوق و عاشق اگر همراه با امید به وصال باشد، شیرین است. در ادامه، بر لزوم پیوستگی به عشق و میخانه تأکید میکند و بیزاری از خانقاه را به خاطر دروغ و ریاهای آن بیان میکند. در نهایت، شاعر به تعریف صوفی واقعی میپردازد که باید با حقیقت و بیریایی زندگی کند و بر ننگی که ممکن است به خاطر درخواست کمک در کوچهها باشد، تأکید میکند، چرا که دوستی و عشق واقعی باید بر دوستی لطیف و خالص استوار باشد.
هوش مصنوعی: دل بهتر است که در گیر احساساتی باشد و سر بهتر است که فدای کسی بشود.
هوش مصنوعی: دوری از محبوب لذتبخش است اگر چشمی به وصال او امید داشته باشد و درد به آسانی تحمل میشود اگر امیدی به درمان آن وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: دستت را به دامن معشوق برسان و به مسیر میکده برو. فراموش کن که به جز میکده جای دیگری وجود دارد که ارزش توجه داشته باشد.
هوش مصنوعی: من به دنبال خانقاه نیستم، زیرا از آن جمعیتی که در آن جا دورویی و ریا وجود داشته باشد، بیزارم.
هوش مصنوعی: در مذهب ما، صوفی واقعی کسی است که با نوشیدنی خالص خود، پاکی و روشنی روحانی به دست میآورد.
هوش مصنوعی: پیر مغان من را از خانهاش بیرون کرد، شاید از این که در آن کوچه، کسی باشد که گدایی کند، شرم دارد.
هوش مصنوعی: چه تاثیری دارد اگر کسی همچون عبید، درد و رنج و ذلت را تحمل نکند، در حالی که دلش به چیزی وابسته است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
من که باشم که مرا چون و چرایی باشد
یا چه مرغم که مرا با تو هوایی باشد
شدم از دست خیال تو چو سوزن باریک
سر آن رشته هم القصه ز جایی باشد
گرنه سر در سر کار تو کنم پس دیگر
[...]
گفتم ای دل مگرش مهر و وفایی باشد
یا به درد من دلخسته دوایی باشد
دل ببرد از من بیچاره و در پای افکند
بیشتر زین به جهان جور و جفایی باشد
به در خلوت وصلش شدم از غایت شوق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.