اصحابنا می فرمایند که : قدما در این باب غلطی شنیع کرده اند و عمر گرانمایه به ضلالت و جهالت بسر برده هر کس که این سیرت ورزد، او را از زندگانی هیچ بهره نباشد. در نصل تنزیل آورده است که:«...انما الحیوه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم وتکاثر فی الاموال و الاولاد...» و معنی آن چنین فهم فرموده اند که مقصود از حیات دنیا لعب و لهو و زینت و تفاخر و جمع کردن مال و غلبه نسل است.
می فرمایند که لهو و لعب بی فسق و آلات مناهی امری ممتنع است، و جمع کردن مال بی رنجاندن مردم و ظلم و بهتان و زبان در عرض دیگران دراز کردن محال. پس ناچار هر که عفت ورزد از این ها محروم باشد، و او را از زندگان نتوان شمرد، و حیات او عبث باشد و بدین آیت که افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون؟ ماخوذ بود و و خود چه کلپتره باشد که شخص را با ماه پیکری خلوتی دست دهد، و از وصال جانفزای او بهره مند نگردد و گوید که «من پاکدامنم»؛ تا به داغ حرمان مبتلا گردد، و شاید بود که او را مده العمر چنان فرصتی دست ندهد، از غصه میرد و گوید«اضاعه الفرصه غصه» آنکس را که وقت یاو را عفیف و پاکدامن و خویشتن دار گفتندی، اکنون کون خر و مندبور و دمسرد می خوانند.
می فرمایند که«چشم و گوش و زبان و دیگر اعضا از بهر جذب منفعت و دفع مضرت آفریده اند، و هر عضوی را از خاصیتی که سبب ایجاد او بوده منع کردن، موجب بطلان آن عضو است. پس چون بطلان عضو روا نیست هر کس باید که آنچه او را به چشم خوش می آید آن را بیند، و آنچه به گوش خوش می آید آن را شنود، و آنچه مصالح او بدان منوط باشد از خبث و ایذاء و بهتان و عشوه و دشنام فاحش و گواهی به دروغ آن بر زبان راند؛ اگر دیگری را بدان مضرتی باشد یا دیگری را خانه خراب شود بدان التفات نباید کرد، و خاطر از این معنی خوش باید داشت هر چه ترا خوش آید می کن و می گوی؛ هر کسی را که دلت می خواهد بی تحاشی می...، تا عمر بر تو زوال نگردد.
تا بتوانی نگار دلبر میجوی
معشوقه چابک و خوش غر میجوی
چون یافتیش مده مجال نفسی
می... و رها میکن و دیگر میجوی
میفرمایند که اگر استادی یا یاری را از این کس داعیه تمتعی باشد باید که بیتوقف و تردد تن در دهد و دفع به هیچ وجه روا ندارد که الفرصه تمر مر السحاب
از امروز کاری به فردا ممان
چه دانی که فردا چه گردد زمان
و باید که منع در خاطر نیارد که المنع کفر، و آن را غنیمت تمام باید شمرد؛ چه مشاهده می رود که هر کس از زن و مرد جماع نداد همیشه مفلوک و منکوب باشد و به داغ حرمان و خذلان سوخته و به براهین قاطعه مبرهن گردانیده اند که از زمان آدم صفی تا اکنون هر کس که جماع نداد امیر و وزیر و پهلوان و لشکر شکن و قتال و مالدار و دولتیار و شیخ و واعظ و معرف نشد. دلیل بر صحت این قول آنکه متصوفه جماع دادن را عله المشایخ گویند. در تواریخ آمده است که رستم زال آن همه ناموس و شوکت از...دادن یافت. چنانکه گفته اند:
تهمتن چو بگشاد شلوار بند
به زانو در آمد یل ارجمند
عمودی برآورد هومان چو دود
بدان سان که پیرانش فرموده بود
چنان در زه...رستم سپوخت
که از زخم آن...رستم بسوخت
دگر باره هومان در آمد به زیر
تهمتن به سان هژبر دلیر
بدو در سپوزید یک...سخت
که شد...هومان همه لخت لخت
دو شمشیر زن...دریده شدند
میان یلان برگزیده شدند
تو نیز ای برادر چو گردی قوی
سزد گر سخن های من بشنوی
بخسبی و...سوی بالا کنی
هنرهای خود را هویدا کنی
که تا هر کس آید همی...ت
دل از ...خوردن بیاسایدت
«چو بر کس نماند جهان پایدار
همان به که نیکی بود یادگار»
و نیز گفته اند:
سعادت ابدی در جماع کردن دان
ولیک گوی سعادت کسی برد که دهد
حقا که بزرگان ما این سخن از سر تجربه می فرمایند و حق با طرف ایشان است. چه به حقیقت معلوم شده است که...درستی یمنی ندارد. مرد باید که دهد و ستاند – چه نظام کارها به داد و ستد است؛ تا او را بزرگ و کریم الطرفین توان گفت؛ و اگر پدر و مادرش داده باشند او را نسیب الابوین خطاب شاید کرد. و اگر چه بعضی از عوام طعنه زنند که جماع دادن کرمی باژگونه و مروتی از کونسو باشد؛ اما سخن ایشان را اعتباری نیست، و ندانسته باشند که:الجود بالنفس اقصی غایه الجود هر کس از بدبختی فرصت دادن فوت کند کلید دولت گم کرده باشد و ابدالدهر در مذلت و شقاوت بماند، و شاعر در حق او گفته است:
بهل تا به دندان گزد پشت دست
تنوری چنین گرم و نانی نبست
آن نیک بخت را که مستعد قبول نصایح است، در این باب، این قدر کافی است. ایزد باری همگنان را توفیق خیر کرامت کناد.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: نویسنده در این متن به انتقاد از نظریات گذشتگان پرداخته و تأکید میکند که زندگی دنیایی صرفاً بازی، سرگرمی و تفاخر در جمعآوری مال و نسل است. او میگوید که افرادی که با عفت زندگی میکنند و از لذتهای زندگی محروم هستند، بیهوده عمر خود را میگذرانند. به این ترتیب، نویسنده بر این باور است که طبیعت انسان برای جذب منفعت و دفع ضرر خلق شده و نباید از آن محروم شود.
او همچنین تأکید میکند که حرمان و تنگنای زندگی به ویژه در زمینهی عشق و روابط انسانی، باعث افسردگی و ناکامی میشود و افراد باید از فرصتها بهرهبرداری کنند. نویسنده با تأکید بر تجربه و حکمت بزرگان، بر اهمیت معاشرت و لذتهای زندگی تأکید کرده و بیان میکند که سعادت در بخشش و دریافت محبتها نهفته است.
در نهایت، او به این نتیجه میرسد که غفلت از لذتهای زندگی و فرصتها میتواند به بدبختی و ناکامی بینجامد و زندگی را بیارزش کند.
هوش مصنوعی: اصحاب ما میگویند که پیشینیان در این موضوع دچار اشتباهی بزرگ شدهاند و زندگی پر ارزش خود را در بیخبری و نادانی سپری کردهاند. هر کس که چنین روشی را در پیش بگیرد، از زندگی واقعی هیچ بهرهای نخواهد برد. در متن تنزیل آمده است که زندگی دنیا همواره بازی و سرگرمی، زینت و خودنمایی، و جمعآوری مال و نسل است. بدین ترتیب، مفهوم حیات دنیا بیشتر به جنبههای سطحی و زودگذر آن اشاره دارد.
هوش مصنوعی: میگویند که سرگرمی و بازی بدون فساد و وسایل ممنوع، غیرممکن است و جمعآوری مال بدون آزار دادن دیگران و ظلم و غیبت، امکانپذیر نیست. بنابراین، هر کسی که از این کارها پرهیز کند، ناچار باید از برخی چیزها محروم بماند و در واقع نمیتوان او را انسان زندهای به حساب آورد و زندگیاش بیهوده خواهد بود. این مسأله با آیهای که میپرسد آیا گمان کردید که ما شما را بیهوده خلق کردهایم و به سوی ما برنمیگردید، ارتباط دارد. همچنین، شبیه این است که فردی با کسی با جمال مخصوصی در خلوت باشد، ولی نتواند از حضور او بهرهمند شود و تنها بگوید که «من پاکدامن هستم»، که در نتیجه خود را به حسرت میاندازد. ممکن است فرصتی مانند این دیگر به او داده نشود و به خاطر ناراحتی بمیرد و بگوید «از دست دادن فرصت، غم آور است». کسی که در زمان جوانی خود را پاکدامن و متعهد میدانست، اکنون به او لقبهای بیاحترامی همچون «خر» و «کمفهم» داده میشود.
هوش مصنوعی: در این متن بیان شده است که اعضای حسی مانند چشم، گوش و زبان برای کسب فایده و جلوگیری از ضرر خلق شدهاند. اگر از خاصیت اصلی هر کدام از این اعضا استفاده نشود، باعث بیفایده شدن آن عضو میشود. بنابراین باید هر کسی به آنچه که برایش خوشایند است، توجه کند و از آن لذت ببرد؛ در عین حال، اگر اعمالش به دیگران آسیب برساند، نباید اهمیتی بدهد. در واقع، مردم تشویق میشوند هر آنچه را که برایشان خوشایند است بگویند و انجام دهند، بدون اینکه نگران عواقب آن برای دیگران باشند، تا به زندگی خود ادامه دهند.
هوش مصنوعی: برای اینکه محبوب دلبر خود را پیدا کنی، باید به دنبال معشوقی باشی که سریع و با نشاط باشد.
هوش مصنوعی: وقتی او را پیدا کردی، به خودت فرصت نفس کشیدن نده و او را رها کن و به دنبال گزینههای دیگر برو.
هوش مصنوعی: اگر شخصی پیشنهادی از استاد یا یاری پیدا کند، باید بدون درنگ و تردید آن را بپذیرد و نباید به هیچ وجه از آن صرف نظر کند، زیرا فرصتها همانند ابرهایی هستند که سریع میگذرند.
هوش مصنوعی: از امروز کاری را به فردا نینداز، چون هیچ نمیدانی فردا چه پیش خواهد آمد.
هوش مصنوعی: انسان نباید فراموش کند که محدودیتها میتواند به گمراهی بینجامد و باید آنها را به عنوان فرصتی ارزشمند بشمارد. تجربه نشان میدهد که افرادی که از روابط جنسی پرهیز میکنند، عموماً دچار ناکامی و اندوه میشوند و تحت تأثیر عواقب منفی قرار میگیرند. در تاریخ ثبت شده، از زمان آدم تا به حال، هیچکس که از این امر خودداری کرده باشد، به مقامهای عالی نرسیده است، اعم از اینکه امیر، وزیر، پهلوان یا شخصی ثروتمند باشد. همچنین، عارفان آن را عامل پیشرفت در راهروحانی میدانند. تاریخ بیان میکند که رستم زال به خاطر برقراری روابط، به مقام و شوکت دست یافت.
هوش مصنوعی: تهمتن (رستم) وقتی شلوار خود را باز کرد، بر زانوهایش نشست و به مردی بزرگ و محترم تبدیل شد.
هوش مصنوعی: هومان به صورت عمودی و به شکل دود برخواست، همانطور که پیران او توصیه کرده بودند.
هوش مصنوعی: چنان زخم سختی به رستم وارد شد که او را به شدت آزار داد و باعث سوختن جانش گردید.
هوش مصنوعی: هومان دوباره به زیر تهمتن (رستم) آمد، مانند یک شیر شجاع.
هوش مصنوعی: در اوج آرامش و سکوت، ناگهان اتفاقی سخت و غیرمترقبه رخ میدهد و همه چیز به هم میریزد. هومان، که نماد انسانی مضطرب و درهم برهم است، در این وضعیت گیج و سرگردان به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: دو شمشیر زن در نبرد با یلان، به میان آنها رفته و در بین بهترینها انتخاب شدند.
هوش مصنوعی: ای برادر، اگر تو هم قوی و توانا شوی، شایسته است که سخنان من را بشنوی.
هوش مصنوعی: استراحت کن و با آرامش به سمت بالا بروی تا تواناییها و استعدادهای خود را به نمایش بگذاری.
هوش مصنوعی: تا وقتی که هر کسی میآید و به دلش غم میخورد، تو بتوانی از این احساس رنج رها شوی.
هوش مصنوعی: وقتی هیچکس در دنیا ماندنی نیست، بهترین کار این است که یاد نیکو از خود بر جای بگذاریم.
هوش مصنوعی: خوشبختی واقعی در اتحاد و پیوستگی است، اما باید توجه داشت که سعادت حقیقی از آن کسی است که به دیگران نیز محبت و عطا کند.
هوش مصنوعی: بزرگان ما این سخن را از روی تجربه بیان میکنند و به حق درستی دارند. واقعیت این است که بدون مهربانی و بخشندگی هیچ چیزی واقعی و درست نیست. انسان باید بدهد و بستاند؛ چرا که نظام زندگی بر پایه تبادل است. او باید بزرگ و کریم باشد؛ و اگر پدر و مادرش به او چیزی داده باشند، میتوان گفت نیکی در او ریشه دارد. برخی از افراد عادی ممکن است به این رفتارها طعنه بزنند و بگویند که بخشندگی باید به شکل دیگری باشد، اما نمیدانند که بخشیدن خود، اوج بخشندگی است. کسانی که از فرصتهای زندگی برای کمک و بخشش غافل شوند، کلید خوشبختی را گم کردهاند و تا ابد در ذلت و بدبختی باقی خواهند ماند. شاعر در این مورد میگوید:
هوش مصنوعی: صبر کن تا اینکه به دندان گاز بزنی، زیرا پشت دستت به این شدت گرم و نانی که در آن تنوری است، چنگ نمیزند.
هوش مصنوعی: کسی که به خوبی قادر به پذیرش نصایح است، در این مورد، همین اندازه برای او کافی است. امیدوارم خداوند به همه برکت و کامیابی عطا کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.