گرم زمانه دهد از بلای عشق نجات
در فضول نکوبم دگر به هیچ اوقات
ولی نجاتِ من از عشق کی شود ممکن
گر آسمان چو زمین باز استد از حرکات
مرا نجات بود گر دهد ضلالت نور
مرا خلاص بود گر شود سراب فرات
بگردم از قدم او قطب را بود حرکت
بایستم ز فا گر کند زمانه ثبات
کنم سجود بتی را که مرده زنده کند
دگر به هرچه ارادت کنم کم است ازلات
بهشتیی به کف آرم به از هزار بهشت
چو مونسیم نباشد چه می کنم ز حیات
خوش است بر لبِ شیرین و پر نمک سبزه
بلی به گرد نمک ساز نا درست نبات
بلای جانِ منا آفت دلا ز تو ام
به حالتی که در آن باب عاجزم ز صفات
هوایِ عشقِ تو چون اوفتاد در سرِ من
نزولِ شاه به ویرانه ی گدا هیهات
برابرِ نظرم ایستاده ای به خیال
به هر طرف که به عمدا نظر کنم ز جهات
کنون که قدرت بخشایش است رحمت کن
هزار یاد نزاری چه سود بعدِ وفات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عشق و بلای آن اشاره دارد. شاعر در آن از ناتوانی خود در نجات یافتن از زیر فشار عشق صحبت میکند و ابراز میکند که حتی اگر آسمان و زمین نیز به هم پیوند بخورند، نجاتی از عشق ممکن نیست. او به نوعی ناامیدی و اضطراب در آرزوی نجات و رهایی از عشق میپردازد و در عین حال اعتراف میکند که قدرت عشق او را دچار سردرگمی کرده است. در پایان، به آرزوی رحمت و بخشش از خداوند اشاره میکند، چرا که در این شرایط سخت، یاد و نام او پس از مرگ به چه درد خواهد خورد.
هوش مصنوعی: اگر زمانه مرا از درد و بلای عشق نجات دهد، دیگر به هیچکس و هیچ چیز بیجا و بیخود نمیزنم.
هوش مصنوعی: نجات من از عشق چه زمانی ممکن است، وقتی که آسمان همچون زمین از حرکات پر باشد؟
هوش مصنوعی: اگر راهنمایی و هدایت پیدا کنم، نجات مییابم، و اگر سراب و تزویر را کنار بگذارم، به آزادی و رهایی میرسم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم قدم او را دنبال کنم، زمین زیر پایم به حرکت درمیآید. اگر از او دور شوم، زمان به حالت ایستایی درخواهد آمد.
هوش مصنوعی: من در برابر بتّی که میتواند مرده را زنده کند، سجده میکنم؛ زیرا عشق و ارادتی که به آن دارم، هرچه باشد، از لذت آن کمتر نیست.
هوش مصنوعی: اگر یک بهشت را در دستانم داشته باشم، از هزاران بهشت دیگر بهتر است. ولی اگر دوستانم در کنارم نباشند، چه فایدهای از زندگی خواهد بود؟
هوش مصنوعی: بر روی لبهای شیرین و با نمک، سبزهای زیبا وجود دارد، اما در اطراف آن نمکزار وجود دارد که درست و شایسته نیست.
هوش مصنوعی: عشق و غم تو به جانم افتاده و حالتی به من دست داده که در برابر ویژگیهای تو درماندهام.
هوش مصنوعی: عشق تو چنان در دل من جا گرفت که مانند آمدن یک پادشاه به خرابههای یک فقیر، غیرممکن و نادر است.
هوش مصنوعی: به نظر من، تو در خیال من در هر گوشه ای قرار داری و هر بار که عمدی به سمت چیزی نگاه می کنم، حس می کنم تو از هر سمتی مرا احاطه کرده ای.
هوش مصنوعی: اکنون که فرصتی برای بخشیدن وجود دارد، با رحمت و بخشش یاد نازکدلیهای هزاران نفر را در نظر بگیر، که پس از فوت چه فایدهای دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سپهر شعبده باز از درون پردۀ غیب
لطیفه یی دگر آورد کاهلا صلوات
رسید دختر دیگر مرا و یکباره
ببرد رونق عیش و برفت آب حیات
اگر نتایج صلبم بود برین قانون
[...]
ز عشق روی تو روشن دل بنین و بنات
بیا که از تو شود سیئاتهم حسنات
خیال تو چو درآید به سینه عاشق
درون خانه تن پر شود چراغ حیات
دود به پیش خیالت خیالهای دگر
[...]
شنیدهای که سکندر برفت تا ظلمات
به چند محنت و خورد آن که خورد آب حیات
ترا ز شکر شیرین از آن دمید نبات
که یافت پرورش از آب چشمه سار حیات
اگر نه چشمه حیوان دهان تنگ تو بود
بگوی تا ز چه پوشیده گشت در ظلمات
چو بر کشید قضا نیل حسن بر بقمت
[...]
جهان جود و مروت سپهر فضل و کرم
که خاک پای تو را چاکرست آب حیات
ز حزم و عزم تو آن لاف میزنیم دایم
که چون فلک به مسیری و چون زمین به ثبات
به هر زمین که گذشتی ز ابر احسانت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.