من کی ام تا گویمت آنِ توام
کافر غیر ار مسلمان توام
این نمیدانم ولی میدانم آنک
هر چه هست از نور رخشان توام
نفس را در اهتمام من بدار
تا توانم گفت سگبان توم
تیرباران فراغت بس نبود
کشته شمشیر هجران توم
گر شوم مستغرق اندر ذات تو
شاید ار گویم همه آن توام
نه غلط این جا که گوید که شنود
بس که خواهد گفت حیران توام
نیست با ستر و ظهورم هیچ کار
عاشق پیدا و پنهان توام
مو کشان در حلقه مستان کشید
حلقه زلف پریشان توام
گر به آزادی قبولم میکنی
بنده مطواع فرمان توام
هر کجا چوگان حکمت میبرد
در تماشاگاه میدان توام
هر چه میدانند دانایان مرا
نیست با آن کار، نادان توام
بیش از این نتوان گفت باز
گوهر اسرار را کان توام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عمیق عشق و وابستگی شاعر به معشوق میپردازد. شاعر در تلاش است تا هویت خود را در قالب معشوق تعریف کند و به نوعی بیان کند که وجود او به معشوق وابسته است. او به اوج عشق و فراق اشاره میکند و حتی بیان میکند که در حالتی که به عمق وجود معشوق غرق شود، میتواند تمامی وجودش را در او ببیند. شاعر خود را عاشق هم در پنهان و هم در آشکار معشوق میداند و به تسلیم بودن در برابر اراده و فرمان او اشاره میکند. به طور کلی، شعر نشاندهندهی رابطه عمیق و معنوی بین عاشق و معشوق است که به زندگی و وجود او معنا میبخشد.
هوش مصنوعی: من کیستم که به تو بگویم من از آنِ تو هستم؟ من کافر هستم، نه مسلمان.
هوش مصنوعی: من نمیدانم این چه چیزی است، اما میدانم که هر آنچه وجود دارد، از نور درخشان توست.
هوش مصنوعی: برای حفظ حیات و امنیت خود، در پی کوشش و تلاش من باشید تا بتوانم از تو به عنوان نگهبان و محافظ یاد کنم.
هوش مصنوعی: فراق و دوری تو به اندازه کافی برایم سخت و دردناک بود، این طعنه به یاد شجاعتی که در جداییام از تو به خرج دادم، کافی نیست.
هوش مصنوعی: اگر در عمق وجود تو غرق شوم، ممکن است که بگویم تمام وجود من، تو هستی.
هوش مصنوعی: در اینجا سخن از کسی است که میگوید اینجا همچنان نادرست است که بگوید یا بشنود، چرا که سخنان زیادی در دل دارد و در حیرت به سر میبرد.
هوش مصنوعی: با پوشش و ظاهر من هیچ چیز از کار عاشقانهام آشکار نیست، زیرا من هم در بُعد ظاهر و هم در بُعد باطن، تو را دارم.
هوش مصنوعی: با ناز و چرخی، در جمع شادمانان، دور زلفهای آشفتهات را گرفتم.
هوش مصنوعی: اگر آزادی را بپذیری، من با کمال میل و اطاعت در خدمت تو هستم.
هوش مصنوعی: هر جا که بازی حکمت در حال انجام است، من نیز در آنجا در معرض تماشا و مشاهده هستم.
هوش مصنوعی: هرچه دانایان میدانند، من با آن کار نادان هستم.
هوش مصنوعی: دیگر نمیتوانم بیشتر از این درباره رازها صحبت کنم، زیرا تو خودت آنها را میدانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون که زن را دید فغ، کرد اشتلم
همچو آهن گشت و نداد ایچ خم
از صداع قیل و قال ایمن شدم
چاره دستان مستان چون کنم؟
هر که در اصلش بزرگی بوده است
آن ازو هرگز نگردد هیچ کم
پیل کو جز خدمت شاهی نکرد
چون ز آسیب فنا گردد عدم
زاستخوان او اگر پیلی کنی
[...]
لا فضل فی بلد فینا علی بلد
الا لمکة بیت الله والحرم
فانها فضلت من بین سائرها
بحرمة الدین والاسلام و القدم
سوزنی چون دید با عیسی به هم
بخیه با روی او فکندش لاجرم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.