بیا جانا جهان بر من بمفروش
بیا تا یک دمت گیرم در آغوش
گهت لبها گزم گاهی زنخدان
گهت بازو گزم گاهی بنا گوش
چو می دانی که مست از جام عشقم
اگر شوری کنم بر من فراپوش
لبت تا چاشنی کردم به بوسی
نشد آن لذتم هرگز فراموش
چو پایم بستی از دستم بدادی
شدم بیمار در تیمار من کوش
همین تا چشم برکردم به رویت
ز تاب مهر خونم می زند جوش
ز می مستاند هشیاران دیگر
من از چشمان مخمور تو مدهوش
صبوری می کن و می ساز با غم
ملامت می کش و می باش خاموش
نزاری چون درافتادی به زاری
چه شاید کرد با تقدیر مخروش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از معشوق خود میخواهد که به او بیاید و او را در آغوش بگیرد. او به شدت عاشق و مدهوش است و از زیباییهای معشوقش وصف میکند، از لبها و بازوها و اینکه تمام وجودش به او وابسته است. شاعر بیان میکند که عشق او باعث شده بیمار و دیوانه شود و هر لحظهای که از روی معشوقش چشم بردارد، دلتنگ و نابود میشود. او از معشوقش میخواهد که صبور باشد و با غمها بسازد، در حالی که خود را تسلیم عشق کرده و بیتاب است. در نهایت، شاعر به تناقض تقدیر اشاره میکند و این که هیچ کاری نمیتواند در برابر آن انجام دهد.
هوش مصنوعی: بیا که تمام دنیا را برای من نخر، بیا تا من تو را در آغوش بگیرم.
هوش مصنوعی: گاهی لبهایت را میگزم، گاهی هم به زلفت میچشم. در بعضی مواقع بازویت را میگیرم و در بعضی اوقات به گوشهایت نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: وقتی میدانی که به خاطر عشقام مست هستم، اگر دلیلی برای شور و هیجان ایجاد کنم، مرا نادیده بگیر.
هوش مصنوعی: وقتی لبهای تو را بوسیدم، آن لحظهی شیرین و لذتبخش هرگز از یادم نمیرود.
هوش مصنوعی: وقتی پایم را بند کردی و از دستم آزاد کردی، به بیماری مبتلا شدم. حالا به خاطر من تلاش کن.
هوش مصنوعی: به محض اینکه به تو نگاه کردم، از شدت عشق و جذبه، احساس میکنم که خونم به جوش میآید.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به حالتی اشاره میکند که در آن افراد عاقل و هشیار تحت تأثیر می و مستی قرار گرفتهاند. او خود را در حالتی میبیند که به خاطر نگاههای جذاب و گیرا و مست، دچار گمگشتگی و بیخبری شده است. به عبارت دیگر، چشمان مست و فریبنده محبوب او را به شدت تحت تأثیر قرار داده و از حال طبیعی خود خارج کرده است.
هوش مصنوعی: در برابر سختیها و مشکلات صبوری کن و با غم کنار بیا. به انتقادها توجهی نکن و ساکت بمان.
هوش مصنوعی: اگر نزار به دردی گرفتار شود و شروع به ناله کند، چه کار میتواند کرد در مقابل سرنوشتی که از پیش مقدر شده است؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود زودا، که آیی نیک خاموش
چو مرغابی زنی در آب پاغوش
چو شاهِ روم بود آن رویِ نیکوش؛
دو زلفش پیشِ او چون دو سیهپوش.
چه رسمست آن نهادن زلف بر دوش
نمودن روز را در زیر شبپوش
گه از بادام کردن جعبهٔ نیش
گه از یاقوت کردن چشمهٔ نوش
برآوردن برای فتنهٔ خلق
[...]
خداوندا زدوران زمانه
دلم از غصه چون دیگ است در جوش
همی سوزد جهان هر ساعتم دل
همی مالد فلک هر لحظه ام گوش
دراین فکرت چگونه خوش بود دل
[...]
چو زخمه راندی از کین سیاوش
پر از خون سیاوشان شدی گوش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.