خمار چشم تو دادهست چشمها را نور
تو چشم خویش نگهدار تا شود مستور
مگر که چشمهٔ حیوان ندیدهای جانا
چو خضر باش طلب گر که هست بادیه دور
تو عالمی و علمدار توست شیطانی
تو عِلم گوی که شیطان شود ز تو مقهور
چو راست گفتی و دیگر مکن تو کذّابی
که جای این بر نارست و جای آن بر حور
ز چشم چشمهٔ معنی گشای و نیکوبین
که چشمهها همه از چشم ما شود معمور
چو چشم خویش وطن ساز از تکِ ظلمات
که راهِوی به بهشت است نزد حور و قصور
بگیر دستهٔ نرگس نزاریِ خوشگو
بخور تو بادهٔ مستانه از لبِ خَنّور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید از زیبایی و جاذبه چشمها و اهمیت نگاه به درون میپردازد. شاعر از محبوبش میخواهد که چشم خود را نگه دارد تا زیبایی و نور آن نمایان نشود. او همچنین به چشمههای حیات و علم اشاره میکند و از دوست میخواهد که راستی و حقیقت را در گفتار خود رعایت کند. شاعر تأکید دارد که بینش عمیق و درک درست میتواند انسان را به بهشت نزدیک کند و از دنیای ظلمات دور کند. در پایان، دعوت به لذتبردن از زیباییهای زندگی و نعمتهای آن میشود.
هوش مصنوعی: چشمهای من به خاطر زیبایی چشم تو روشنایی پیدا کردهاند. تا آنجا که میتوانی، نگاه خود را حفظ کن تا این زیبایی پنهان بماند و کسی متوجه نشود.
هوش مصنوعی: آیا چشمهٔ حیات را نبدیدهای، ای عزیز؟ مانند خضر باش و طلب کن، اگرچه بیابان دور است.
هوش مصنوعی: تو به اندازهای بزرگ و عظیم هستی که میتوانی شیطان را با دانش و علم خود ناتوان کنی.
هوش مصنوعی: اگر راست بگویی و دیگر دروغ نگویی، نادان خوانده میشوی؛ چون برای راستها جایگاه خاصی وجود دارد و برای دروغها نیز.
هوش مصنوعی: از نگاه و بینش خود، حقیقت و معانی را کشف کن و به خوبی ببین، زیرا همه جریانها و مسائل به نگاه و درک ما بستگی دارد و از چشمان ما شکل میگیرند.
هوش مصنوعی: وقتی که با چشم دل به جایگاه خویش بگریزید و از تاریکیها فاصله بگیرید، راه شما به بهشتی میرسد که مملو از حور و قصرهاست.
هوش مصنوعی: دستهای از گل نرگس را بگیر و از بادهای که حالت مستانه دارد، بنوش که از لبهای خوشصدا به تو میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی
چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور
که باز شانه کند همچو باد سنبل را
به نیش چنگل خون ریز تارک عصفور
دلم همی نشود بر فراق یار صبور
همی بخواهد پرسیدن و سلام از دور
اگر فراق بخواهد دل من از پس وصل
ملامتش نکنم بلکه دارمش معذور
ز کام و آرزوی خویش گم شدهست دلم
[...]
گل شکفته نماند مگر بصورت حور
خروش رعد نماند مگر بنفخه صور
رسید عید و من از روی حور دلبر دور
چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور
مرا که گوید کای دوست عید فرخ باد
نگار من به لهاورد و من به نیشابور
ره دراز و غریبی و فرقت جانان
[...]
جهان سرای غرورست، نی سرای سرور
طمع مدار سرور اندرین سرای غرور
بعاقبت بحسام هوان شود مجروح
دلی که او بحطام جهان شود مسرور
فساد دین همه از جمع خواسته است و ترا
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.