گنجور

 
حکیم نزاری

به هیچ بندگیی گرچه نیستم در کار

تو شرطِ بنده نوازیِ خود فرو مگذار

ز جنسِ عیب و هنر نیست آدمی خالی

من ارچه بی هنرم هم نظر دریغ مدار

جزاین گناه ندارم که دوست می دارم

تورا و گرنه به جایِ خودست استغفار

وگر جریمه ای از بنده در وجود آمد

به زلّتی نتوان شد ز دوستان بی زار

ز من زمانه بگردید و روزگار گذشت

وگر تو نیز عنایت دگر کنی زنهار

تو در کنارِ من انصاف را چنان باشی

که در میانِ خَزَف عِقدِ لؤلؤ شه وار

ولی چو هستم از اوّل عزیز کردۀ تو

عزیز کردۀ خود را چنین مگردان خوار

درست شد که ز من بر شکسته ای آری

به روزگارِ عنایت چنین نبود قرار

چو نی نزار شده ست از درِ ملامت نیست

اگر بنالد و زاری کند نزاریِ زار

از آستانۀ شاهِ جهان چنین محروم

تنی مریض و دلی مبتلا زهی سر و کار

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
رودکی

اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت

هر آینه چو همه می‌خورد گل آرد بار

به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست

به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار

دقیقی

مدیح تا به بر من رسید عریان بود

ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از دقیقی
عنصری

چنین نماید شمشیر خسروان آثار

چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار

به تیغ شاه نگر، نامهٔ گذشته مخوان

که راستگوی‌تر از نامه تیغ او بسیار

چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد

[...]

مشاهدهٔ ۸ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

قوی کننده دین محمد مختار

یمین دولت محمود قاهر کفار

چو بازگشت به پیروزی از در قنوج

مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار

هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین

[...]

مشاهدهٔ ۷ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

فغان ز دست ستمهای گنبد دوار

فغان ز سفلی و علوی و ثابت و سیار

چه اعتبار بر این اختران نامعلوم

چه اعتماد بر این روزگار ناهموار

جفای چرخ بسی دیده اند اهل هنر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه