چه محنت است که در عاشقی به ما نرسد
کجا رویم که صد فتنه در قفا نرسد
به رویِ ما همه رنجی رسید درغمِ دوست
مگر که راحتِ رویش به رویِ ما نرسد
فراغِ دل من از آن داشتم که یک چندی
که عشقِ او به سر و جانِ مبتلا نرسد
طمع به وصلِ چو اویی حماقتی ست عظیم
که پادشاهیِ عالم به هر گدا نرسد
اگر ز عشق ملامت به ما رسد چه عجب
بلا و سرزنشِ عاشقی کجا نرسد
ز هجر و وصل چه نقصان کمالِ مجنون را
اگر به خلوتِ لیلی رسد یا نرسد
نزاریا چو تو رفتند رهروان بسیار
که یک رونده در این ره به منتها نرسد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شراب لعل به آن لعل جانفزا نرسد
که آب تلخ به سرچشمه بقا نرسد
اثر ز گرمروان بر زمین نمی ماند
به گرد آتش این کاروان صبا نرسد
کجا رسد دل بی دست و پای ما ز تلاش
[...]
خدای داده ولی بنده سد راه شده
که آنچه داده خداوند ما به ما نرسد
زمانه ای است که کس دادرس به کس نبود
به دادما نرسد کس اگر خدا نرسد
شهید عشق تو کارش بدست و پا نرسد
بداد آنکه تو راندی ز خود خدا نرسد
رسید عمر بپایان گذشت جان ز لبم
رسید بر لب جانان ولی بجا نرسد
هوای سایه بالای آن کسم بسر است
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.