تا نیستی در آمد و هستیِ ما ستد
هم صبر در حجاب شد از ما و هم خرد
ما عاشقانِ کویِ خرابات دم زنیم
کز زاهدانِ صومعه بویِ وفا نزد
از حرص و آز تن به عنا در نداده ایم
هم چون درختِ توت لگد خورده از قفد
دیوانگانِ ملکِ خداییم و خلق را
در ما ز راهِ عقل تصرّف نمی رسد
ما را به رنگ و بوی تفاوت نمی کند
گر اطلس است پوشش و گر پارۀ نمد
محرابِ دینِ ما خمِ ابرویِ او بس است
یک وجه اگر دو قبله کند کی روا بود
چون دوست در نظر بود از حور فارغیم
با نور آفتاب کجا شمع در خورد
الّا رضایِ دوست نجویم ز خیر و شر
الّا برایِ دوست نگویم به نیک و بد
در عشق واجب است دلیلی نزاریا
هرگز به منتها نرسد هیچ کس به خود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعر به بیان تجربه و احساسات عاشقانه پرداخته و به نوعی نقدی به ظواهر دینی و تعصبهای اجتماعی دارد. شاعر از مفهوم عشق واقعی صحبت میکند که فراتر از معناسازیهای مادی و ظاهرگرایی است. او به این نکته اشاره دارد که عشق و عشق ورزی در وجودش تغییراتی ایجاد کرده و او را از بندهای کمتری رها کرده است. در بخشی از شعر، شاعر میگوید که او از زیباییهای ظاهری و تفاوتها غافل است و تنها به رضایت و محبت دوست (عاشق) فکر میکند. او همچنین اشاره میکند که در عشق هیچ کس به بینهایت نمیرسد و هميشه در جستجوی عشق حقیقی است.
هوش مصنوعی: در غیابت، تو به زندگی ما رنگ و بویی دادی و حال که هستی، صبر و اندیشیدن هم از ما گرفته شده است.
هوش مصنوعی: ما عاشقانِ میخانه هستیم و با صدای بلند سخن میگوییم، زیرا از زاهدان و عبادتگزاران صومعه هیچ نشانهای از وفا و صداقت نمیبینیم.
هوش مصنوعی: ما به خاطر حرص و طمع خود، خود را به سختی و زحمت نینداختهایم، مانند درخت توتی که به خاطر لگد زدنها آسیب دیده است.
هوش مصنوعی: ما دیوانگانِ سلطنت خداوند هستیم و مردم نمیتوانند از طریق عقل به ما دسترسی پیدا کنند.
هوش مصنوعی: ما به ظاهر و شکل چیزها اهمیت نمیدهیم؛ چه پوشش ما از پارچههای گرانقیمت باشد و چه از جنس ساده، برای ما فرقی نمیکند.
هوش مصنوعی: محراب دین ما، همان خمِ ابروی اوست. اگر یک سمت دو قبله داشته باشد، آیا این درست است؟
هوش مصنوعی: وقتی دوست در نظر ما باشد، دیگر از زیباییهای دنیوی بینیازیم. مانند شمعی که در نور آفتاب دیگر جایی ندارد.
هوش مصنوعی: جز رضایت و خشنودی یار، چیزی را از خوبی و بدی نمیطلبم و جز برای او، درباره نیک و بد صحبت نمیکنم.
هوش مصنوعی: در عشق لازم است که هر فردی به دنبال دلیلی باشد که او را به کمال و هدف نهایی عشق نرساند؛ یعنی هیچ کس هرگز به نقطهی نهایت عشق نمیرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای روی تو چو روز دلیل موحدان
وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد
ای من مقدم از همه عشاق، چون تویی
مر حسن را مقدم، چون از کلام قد
مکی به کعبه فخر کند، مصریان به نیل
[...]
ای روی تو چو روز دلیل موحدان
وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد
ای من مقدم از همه عشاق چون تویی
مر حسن را مقدم چون از کلام قد
مکی به کعبه فخر کند مصریان به نیل
[...]
شاهی که روی او چو به مهتاب تاب داد
در گنبد تن از اسباب باب داد
سیماب فضل او چو بشخص عدو رسید
دشمن ز خون سینه بسیماب آب داد
هر روز رزم خنجر او بی کران بود
[...]
مسعود پادشاه جهان کامگار باد
بنیاد دین و دولت او پایدار باد
جاهش به فر و دولت و رایش به نور عدل
گیتی فروز باد و زمانه نگار باد
ای شاه تا بهار و خزانست در جهان
[...]
دولت موافقان تورا جاه و مال داد
گردون مخالفان تو را گوشمال داد
اخترشناس طالع مسعود تو بدید
ما را نشان ز فرّخی ماه و سال داد
بازی است دولت تو که او را خدای عرش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.