شب هجران تباه اندر تباه است
جهان برچشمِ من چون شب سیاه است
چه می گویم سوادچشمم آخر
چنین روشن نه زان رویِ چو ماه است
نبودم یک نفس از دوست خالی
وگر بودم خدابر من گواه است
چنانم هر چه فرمایی چنانم
چه گوید بنده حاکم پادشاه است
گر از من در وجود آید گناهی
نه آخر نورِ چشمم عذر خواه است
به سروِ قامتِ او بخش مارا
که طوبا اهلِ جنّت را پناه است
زمن بستان مرا تا بی تو با من
نماند هیچ وگر ماند تباه است
تو بپذیرم که بی بخشایش تو
عبادت خانه من پر گناه است
مرا اکنون خبر کردنداگر نه
محبت درمیان از دیر گاه است
نمی دانم چه می گویم چه گویم
حجابِ آتشِ سوزان گیاه است
نیازم هم رسد روزی به بالا
مسیح درد ناکان دودِ آه است
نزاری در مقامِ سرفرازی
ترابِ مقدمِ مردانِ راه است
کسی را گر معیّن نیست موعود
چه غم دارم بحمدالله مرا هست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساسات عمیق و حسی شاعر در شب هجران و دوری از معشوق میپردازد. شاعر میگوید که این شب تاریک و پر از غم است و او هیچ گاه از دوست خالی نبوده است. او تأکید میکند که هر گونه گناهی از او سر بزند، تنها به خاطر نور چشمش است که از او عذرخواهی میکند. شاعر در حسرت حضور معشوق است و میگوید که بدون او هیچ چیزی برایش نمیماند. عشق و محبت او همواره در دلش وجود دارد، اما حجابهای مختلف مانع از درک واقعی آن میشوند. او در نهایت به امید آیندهای روشن و روزی بهتر اشاره میکند و میگوید که اگر کسی در راه بیداری معین نیست، او با خداوندش راضی است.
هوش مصنوعی: در شب جدایی، همه چیز به شدت خراب و آشفته است و دنیا برای من مانند شب تاریک و بینور به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم بگویم که چشمانم اینقدر روشن و براق هستند؟ این روشنایی از زیبایی صورت تو مانند ماه ناشی میشود.
هوش مصنوعی: من هرگز حتی یک لحظه هم از دوست خالی نبودم، و اگر چنین بود، خدا گواهی برای من خواهد بود.
هوش مصنوعی: من آرام و مطیع هستم و هر چه تو بگویی، همانی خواهم بود. چه میتوانم بگویم وقتی که حاکم و پادشاه فرمان میدهد؟
هوش مصنوعی: اگر از من خطایی سر بزند، نور چشمم همیشه از من عذرخواهی میکند.
هوش مصنوعی: به قد و قامت او بنگریستم که مانند درخت طوبا، که بهشتیان به آن پناه میبرند، زیبایی و شکوه دارد.
هوش مصنوعی: از من بگیر وجودم را، زیرا بی تو هیچ چیزی برایم باقی نمیماند و اگر هم بماند، هیچ ارزشی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: اگر تو مرا ببخشی، میتوانم عبادت کنم، وگرنه عبادت من پر از گناه خواهد بود.
هوش مصنوعی: اکنون مرا از موضوعی آگاه کردهاند، اما اگر عشق و محبت در میان نبود، این احساس از مدتها پیش وجود داشت.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه میگویم، اما احساس میکنم که این موضوع به حجاب یا پوششی مربوط میشود که ناشی از آتش سوزانی است که بر روی گیاه اثر میگذارد.
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که من نیز به درد و رنج نیازمندان رسیدگی کنم، چرا که دردی که آنها دارند، همانند دودی از آههایشان به آسمان میرود.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به ارزش و اهمیت جایگاه افرادی که در مسیر جدی و راستین زندگی قدم گذاشتهاند اشاره میکند و به نوعی از ویژگیهای برجستهای که آنها دارند، سخن میگوید. او میخواهد بگوید که بودن در این مقام و جایگاه، خود نشاندهنده بزرگی و افتخار است.
هوش مصنوعی: اگر کسی برای خودش مشخص نکرده است که موعودش کیست، برای من مشکلی وجود ندارد، چون به لطف خداوند، من خودم دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو با جُفتِ عِنینِ خویش پیوَست،
چو شاخِ خُشک، گَشته سروِ او پَست.
چه خوش عیش و چه خرم روزگار است
که دولت عالی و دین استوار است
سخا را نو شکفته بوستان است
امل را نو دمیده مرغزار است
هنر در مد و دانش در زیادت
[...]
چه . . . یر است این ز . . . یر خر زبر دست
که خر چون دید زو، آنگونه بشکست
خر نر را . . . ون در کردم این . . . یر
به سان ماده خر خوابید در غست
چو . . . ادم ماده خر ار، کره بفکند
[...]
فلک را عهد بس نااستوار است
همه کار جهان ناپایدارست
بیا کس کز پی یک روزه راحت
بمانده روز و شب در انتظارست
هوایی دارد و آبی زمانه
[...]
چو دانستی که معبودی تو را هست
بدار از جستوجوی چون و چه، دست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.