ای در لبت خلاصه ی اعجازِ عیسوی
حیران ز نقشِ رویِ تو تمثالِ مانوی
بی مثلت آفرید خدا کز نوادرست
با صورتِ نکو حرکت هایِ معنوی
از خانقه کشد به خرابات رختِ انس
گر بگذرد خیالِ تو بر چشمِ منزوی
صورت پرست را به سرِ غمزه گو بیا
تا رشکِ آفتاب ببینی و بگروی
ماهی به روی و سرو به بالا و طرفه آنک
دل می بری ز مردم و آزاد می روی
گه دست در خضابی و گه روی در نگار
در خونِ دوستان به همه رنگ می شوی
زور و زرم نماند چه تدبیر بعد ازین
گر زاریِ نزاری بی چاره نشنوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به زیبایی و معجزهگونه بودن محبوبی اشاره میکند که آن را با عیسی مسیح مقایسه میکند. او حیران از زیباییهای این محبوب است که به معنویت و حرکات معنوی اشاره دارد. همچنین، نهادن محبوب در مکانهای مختلف (از خانقاه تا خرابات) نشاندهندهی قدرت تاثیرگذاری او بر دلهاست. شاعر به سرگشتی و شگفتی ناشی از عشق محبوب اشاره میکند و به زیباییهای او میبالد. در نهایت، او از بیکسی و ناامیدی پس از جدایی از محبوب میگوید و به بیزار بودن از دردهای عشق اشاره میکند.
هوش مصنوعی: ای لب تو تجلی یک معجزهی خارقالعاده است، من از زیبایی و نقش چهرهات به شدت متعجب و حیرانم.
هوش مصنوعی: خداوند تو را خلق کرده است که بینظیر و ارزشمند هستی و با زیباییها و حرکات معنوی خود، جلوههای خاصی از خود به نمایش میگذاری.
هوش مصنوعی: اگر یاد تو بر چشم کسی که در تنهایی و دوری از دنیا به سر میبرد بگذرد، او از خانهی امن و آرامش به دنیای بینظم و شادی خواهد رفت.
هوش مصنوعی: درخواست کن تا زیبایی دلربا و فریبندهای را به تصویر بکشی که با نگاهش میتواند حسادت آفتاب را برانگیزد و آن را به گریه بیندازد.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت تصویری از یک ماهی و سرو اشاره دارد. ماهی با زیبایی خاصی بر روی آب شناور است و سرو نیز به صورت عمودی رشد کرده و نماد بلندی و وقار است. در نهایت، شاعر به احساسی اشاره میکند که کسی با دلربایی و آزادی از میان مردم عبور میکند و دلها را میرباید. این تصویر نشاندهندهی زیبایی، جذابیت و قدرت جذب افراد است.
هوش مصنوعی: گاهی به رنگهای مختلف آراسته میشوی و گاه با چهرهای زیبا ظاهر میگردی، در حالی که در خون دوستانت غوطهور هستی و به هر رنگی درمیآیی.
هوش مصنوعی: اگر دیگر زور و قدرتی برایت نمانده، بعد از این چه تدبیری میتوانی اندیشید، اگر در ناله و زاری از بیچارهگیات کسی را نرسانی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی قیمت است شکر از آن دو لبان اوی
کاسد شد از دو زلفش بازار شاهبوی
این ایغده سری به چه کار آید ای فتی
در باب دانش این سخن بیهده مگوی
تا صبر را نباشد شیرینی شکر
[...]
ای قصد تو به دیدن ایوان کسروی
اندیشه کرده ای که بدیدار آن روی
ایوان خواجه با توبه شهر اندورن بود
دیوانگی بود که تو جای دگر شوی
آن کس که هر دو دید، مر ایوان خواجه را
[...]
بنمود چون ز برج بره آفتاب روی
گلها شکفت بر تن گلبن به جای موی
چون دید دوش گل را اندر کنار جوی
آمد به بانگ فاخته و گشت جفتجوی
آن ماه سرو بالا آن سرو ماه روی
از روی او دلم نشکیبد به هیچ روی
چشمم ز مهر ماهش گشته بسان ابر
جسمم ز عشق سروش گشته بسان موی
اشک و رخم ز عشقش چون برگ در خزان
[...]
ای بازوی شریعت از اقبال تو قوی
تابنده از جمال تو آثار خسروی
هر گه که در مهم معالی ندا دهی
جز پاسخ متابعت از چرخ نشنوی
فتنه غنوده گشت در ایام تو، که تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.