چون کنم برگ شکیبایی ندارم بیش ازین
یار شد در پرده و بر زد مرا بر در چنین
محرم رازی نه و یاری که پیغامی برد
من چنین بی یار محرم چند باشم بیش ازین
آدمم محروم از فردوس بیرون رانده یی
ای اگر خود را ببینم باز در خلدِ برین
دلبرا یک نکته بشنو از من و گر این سخن
راست می گویم بده انصاف این راز حزین
می توانی دست مسکینی گرفتن سر مپیچ
می توانی مهر ورزیدن منه بنیاد کین
چند باشم با فراقت هم رکاب و هم عنان
چند باشم با خیالت هم وثاق و هم نشین
با چو تو جانانه ای نبود عجب انصاف را
گر حسودم در عقب باشد رقیبم در کمین
دل ستان و دلنواز و دل ربای و دلفریب
چون تو معشوقی که دارد در همه روی زمین
کیست تا گوید به صاحب شُنعتِ ناقص وجود
هرزگویی هرزه کاری هرزه لافی هرزه چین
همچو مجنونی دگر در مسکرات الوجدِ نجد
گر ندید ستی بیا مسکین نزاری را ببین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق و دردناک شاعر است که از دردی ناشی از جدایی و فراق میگوید. شاعر به شکیبایی خود اشاره دارد و از غمی که در absence یار به او دست میدهد، سخن میگوید. او همچنین به حسرت خود از عدم دسترسی به معشوق اشاره کرده و از بیپناهی و تنهاییاش در این دنیای پر از کین و حسادت مینالد. شاعر از معشوق خود میخواهد که به قلب مسکین و زخمدارش رحم کند و در نهایت، حس دیوانگی و شیداییاش را در برابر عشق تاکید میکند. این حالت احساسی او به جایگاه انسانی و عاطفیاش در برابر معشوقش میپردازد.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم صبر کنم در حالی که دیگر از تحمل فراتر رفتهام؟ عشق من در سایه پنهان شده و به من پشت کرده است، حالا در دروازهای ایستادهام و با غم و اندوه به او نگاه میکنم.
هوش مصنوعی: کسی که برایم پیامی میآورد، رازدار من نیست و من نمیتوانم با او حس نزدیکی داشته باشم. پس در این وضعیت که بدون یاری و همدم هستم، تحملم دیگر نمیتواند بیشتر از این ادامه یابد.
هوش مصنوعی: من انسانی هستم که از بهشت دور افتادهام، اگر بتوانم خودم را درست ببینم، شاید دوباره به بهشت برسم.
هوش مصنوعی: ای دلبر، از من یک نکته را بشنو؛ اگر این سخن حقیقت دارد، با انصاف به این راز غمانگیز گوش بده.
هوش مصنوعی: میتوانی به یک فرد نیازمند کمک کنی و او را رها نکنی، همچنین میتوانی محبت و دوستی به خرج دهی و از کینه و دشمنی دوری کنی.
هوش مصنوعی: چند وقت میخواهم با دوری و جدایی تو همسفر و همدل باشم؟ چند مدت میخواهم با خیال تو همراه و همنشین باشم؟
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند تو را داشته باشم، این عادلانه نیست که حسود در پشت سر من باشد و رقیبم در کمین نشسته باشد.
هوش مصنوعی: تو معشوقی هستی که دلها را به خود جلب میکنی و همه ویژگیهای زیبا و دلنشینی داری که در هیچجای دیگر زمین پیدا نمیشود.
هوش مصنوعی: کیست که بگوید درباره کسی که وجود ناقصش را با سخنان بیمورد و بیارزش پر کرده، دروغ میگوید و حرفهای پوچ میزند؟
هوش مصنوعی: مثل مجنونی که در شراب عشق سرگشته است، اگر در زیبایی و جذابیت عشق کسی را نبیند، بیا و بین حال مسکین نزاری را ببین.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فهم کن گر مؤمنی فضل امیرالمؤمنین
فضل حیدر ، شیر یزدان ، مرتضای پاکدین
فضل آن کس کز پیمبر بگذری فاضل تر اوست
فضل آن رکن مسلمانی ، امام المتّقین
فضل زین الاصفیا ، داماد فخر انبیا
[...]
ای برید شاه ایران از کجا رفتی چنین
نامه ها نزد که داری؟ بار کن! بگذار! هین
کی جدا گشتی ز شاه و چندگه بودی براه
چند گون دیدی زمان و چند پیمودی زمین
سست گشتی تو همانا کز ره دور آمدی
[...]
حاسدان بر من حسد کردند و من فردم چنین
داد مظلومان بده ای عز میر مؤمنین
شیر نر تنها بود هرجا و خوکان جفتجفت
ما همه جفتیم و فردست ایزد دادآفرین
حاسدم بر من همی پیشی کند، این زو خطاست
[...]
گشت گیتی چون بهشت از فر ماه فرودین
بوستان را کرد پر پیرایه های حور عین
بر بهشت بوستان مگزین بهشت آسمان
کان بهشت بر گمانست این بهشت بر یقین
ابر گوئی کرده غارت تخت بزازان هند
[...]
آفرین بر دولت محمودیان باد آفرین
کافریدش زآفرین خویشتن جان آفرین
آفرین بر دولتی کش هر زمان گوید خدا
آفرین باد آفرین بر چون تو دولت آفرین
چون نباشد آفرین ایزدی بر دولتی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.