دارم دلی ز طایر وحشی رمیده تر
هرچند دورتر ز کسان آرمیده تر
تا آن خدنگ قامت از آغوش من برفت
پشتم شکسته تر شد و قدم خمیده تر
خونی که حکم بود بریزد خطا نشد
چندان که داشت دامن عصمت کشیده تر
آن جا که شحنه تو به درگاه می برد
شاهد ز عاشقست گریبان دریده تر
خورشید از کمال تو تکبیر می کشد
ماه از تو کس ندیده تمام آفریده تر
دندان زد هزار امیدم به درگهت
از سگ گزیده سر کوبم گزیده تر
خاری که در ره تو به خاطر شکسته بود
هرچند بیش کافتمش شد خلیده تر
در کام ناروایی عشق پری وشی
از سحر کرده ام به غرض نارسیده تر
نازان مرو که بار علایق گذاشتی
هستی تعلقست «نظیری » جریده تر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساس عمیق شاعر نسبت به عشق و جدایی است. شاعر از دلتنگی و رنجی که از دوری معشوق میکشد، سخن میگوید. او حس میکند که هرچه دورتر میشود، دردش بیشتر میشود و نشانههای شکستی در او ایجاد میشود. در این راستا، او به یاد خاطرات خوش عشق و امیدهایی که بر دلش نشسته اشاره میکند، اما در عین حال به ناامیدیهای ناشی از این عشق نیز اعتراف دارد. شاعر از زیباییهای طبیعت که به اندازه محبوبش توجهبرانگیز است، یاد میکند و در نهایت به این نتیجه میرسد که عشق او سرشار از درد و رنج است و از آن نمیتواند فرار کند.
هوش مصنوعی: من دلی دارم مانند پرندهای وحشی که از دست رفته و دور است، هرچند هر چه بیشتر از دیگران فاصله بگیرد، آرامتر میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که آن تیر تکاندهنده، از آغوش من دور شد، حس کردم که بار سنگینی بر دوشم افتاده و قدمهایم نیز ناامیدتر و خمیدهتر شده است.
هوش مصنوعی: خونی که به ناحق ریخته شد، تأثیری کمتر از آنچه که باید داشت، چون عفت و احترام در این ماجرا بیشتر لطمه خورده است.
هوش مصنوعی: در آن مکان که نگهبان تو را به درگاه میآورد، نشانهای از عشق دیده میشود که سرانجام با درد و رنج بیشتری همراه است.
هوش مصنوعی: خورشید به خاطر کمال و زیبایی تو شگفتزده است و ماه نمیتواند هیچ موجودی را به زیبایی و تمامیت تو بیابد.
هوش مصنوعی: من از شدت ناامیدی و درد، دندان به دندان زدم و بارها امیدوار بودم که به کمک تو برسم، اما در عوض، زخم و آزار بیشتری دیدم.
هوش مصنوعی: خاری که در مسیر تو باعث زحمت و آسیب من شده بود، هرچه بیشتر تلاش کردم تا آن را از خود دور کنم، بیشتر زخم خوردم و درد کشیدم.
هوش مصنوعی: من در دل عشق بیوفا، دختری زیبا را با جادو فریب دادهام تا به هدفم نرسم و بیشتر در بدبختی بمانم.
هوش مصنوعی: دلتنگی نکن، زیرا تو بار سنگین احساسات را بر دوش میکشی. وجود تو به تعلقات وابسته است و باید توجه کنی که باید رهایی یابی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر شب منم ز هجر پریشان و دیده تر
دل از برم رمیده و من زو رمیده تر
افغان ز تو که هست به گوشت فغان من
هر چند بیش می شنوی ناشنیده تر
شیرین غمی ست عشق، ولیکن زمان کجاست؟
[...]
ای زلف سرکش تو ز بالا کشیدهتر
مژگان و چشم شوخ تو از هم رمیدهتر
از من مپوش چهره که فردوس تازه روی
شبنم نداشته است ز من پاک دیدهتر
حیرانی جمال تو شد انجمنفروز
[...]
لب گرم شکوه بود که گردید دیدهتر
شد ناشنیده شکوة ما ناشنیدهتر
گفتیم چشم او به فسون رام ما شود
این آهوی رمیده دگر شد رمیدهتر
واماندگان ناله ز دنبال میرسند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.