هنوز راه نگاهم به بام و در ندهند
کبوتری که بیاموختند سر ندهند
خراب نرگس سنگین دلان سرمستم
که بر طریق نظر مهر را گذر ندهند
ز غم به گونه زرین شدم چه چاره کنم
قبول صحبت صاحبدلان به زر ندهند
ازین گشاده جبینان ثبات عیش مجو
که گل دهند به خروار و یک ثمر ندهند
به زهر یأس بساز و مجو حلاوت کام
دوا چو داروی تلخت کند شکر ندهند
ز خوان نعمت دوران رضا به قسمت ده
که طعمه یی ز غمت خوش گوارتر ندهند
ز درد سوز که بر بستر آب عنابت
بغیر تب زدگی و تف جگر ندهند
چه یاد جور رفیقان کنم، نصیبم بود
که تشنه بر لب جو میرم و خبر ندهند
مثال ما لب دریا و حال مستسقی ست
دهند شوق ولی رخصت نظر ندهند
سزد که مقنعه بر سر کنند آن مردان
که تاج عشق بخواهند و ترک سر ندهند
ظفر تو راست «نظیری » که محو ذوق شدی
به هرکه غوطه به دریا نزد، گهر ندهند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از احساس ناامیدی و غم عمیق شاعر صحبت میکند. شاعر به توصیف دنیای اطرافش میپردازد و از اینکه نمیتواند به آرزوها و خواستههایش دست یابد، ابراز ناراحتی میکند. او به کبوترانی اشاره میکند که نمیتوانند آزاد پرواز کنند و از محبت و عشق صحبت میکند که به راحتی در دسترس نیست. از درد و رنجهای خود میگوید و حس میکند در مواجهه با مشکلات زندگی، چیزی جز تلخی و ناامیدی نمیتواند ببیند. شاعر در پایان تصریح میکند که عشق و خوشبختی برایش دستنیافتنی است و تنها احساس گرسنگی و تشنگی به او دست میدهد. کل متن، دغدغههای عمیق روحی و احساسات پیچیده انسانی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: من هنوز نمیتوانم به خانهام برگردم، زیرا پرندهای که عادات را آموخته، نمیتواند سرش را پایین بیاورد.
هوش مصنوعی: در دنیای عاشقانه و پر از غم، دلهای سنگین و غمزدهی نرگس، اجازه نمیدهند که عشق و محبت از مسیر نگاهها عبور کند.
هوش مصنوعی: از غم به حالت زرد و پژمرده درآمدهام، چه کار میتوانم بکنم؟ زیرا کسانی که دلهای روشن و بینظیری دارند، به راحتی به صحبت من گوش نمیدهند و ارزش این صحبتها را نمیدانند.
هوش مصنوعی: از افرادی که ظاهرشان زیبا و خوشحال است، انتظار نداشته باش که همیشه خوشبختی را برای تو به ارمغان بیاورند، زیرا ممکن است آنها فقط ظاهری زیبا داشته باشند و در واقع چیز خاصی برای ارائه نداشته باشند.
هوش مصنوعی: زندگی را با یأس و ناامیدی پر نکن و تلاش کن طعم شیرینی را در مشکلات پیدا نکن. اگر چه برخی داروها تلخ هستند، اما به خاطر سلامتی، گاهی لازم است آنها را بپذیریم و از مصلحت آنها بهرهمند شویم.
هوش مصنوعی: از سفره نعمتهای زمانه، سهمی از رضایت به من بده، زیرا طعمی از اندوه تو هیچ خوشمزهتر از آن نخواهد بود.
هوش مصنوعی: از درد سوزانی که بر بستر آب دربارهاش فکر میکنم، هیچکس نمیتواند به جز تب و سوختگی جگر من کاری کند.
هوش مصنوعی: من چگونه میتوانم به یاد دوستیهای ناپایدار بیفتم، در حالی که سرنوشتم این است که از تشنگی بر لب جوی بروم و هیچ کس از حضورم خبر نداشته باشد.
هوش مصنوعی: ما شبیه لب دریا هستیم که در انتظار آبی برای نوشیدنیم. اگرچه اشتیاق و خواستهمان وجود دارد، اما به ما اجازه نمیدهند که آن را تماشا کنیم.
هوش مصنوعی: مناسب است که آن مردان که خواهان عشق حقیقی هستند، پوشش مناسبی بر سر داشته باشند و از افتادن سر خود دل نکنند.
هوش مصنوعی: پیروزی تو همانند یک نمونه است که به خاطر لذت و زیبایی، هرکسی که به دریا نرود، مرواریدی به او نخواهند داد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به هر فسرده لب خشک وچشم تر ندهند
قبول داغ محبت به هر جگر ندهند
به گوشمال ستم سر ز حکم عشق مپیچ
که هیچ رشته بی تاب را گهر ندهند
فراغبالی در تنگنای چرخ مخواه
[...]
تا لعل نبخشی به تو گوهر ندهند
گر تو ندهی سیم تو را زر ندهند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.